عنوان مقاله: بررسی وضعیت حقوقی مبیع و ثمن در قراردادهای بین المللی فروش گاز
نویسنده : محمد علیخانی
چکیده
یکی از مهمترین عرصههایی که میتواند منافع عمومی و ملی کشورمان را در حوزه اقتصاد و سیاست در سطح بینالمللی رقم بزند،عرصه انرژی و از آنمیان،حوزه گار طبیعی است.ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی باید بکوشد تا از این منبع بهرهبرداری کرده،گاز طبیعی خود را به بازارهای جهانی عرضه کند.طریقه اصلی و مهم برای رسیدن بدین هدف،فروش آن است که میتواند منافع ارزشمندی را برای کشور ما به ارمغان بیاورد.مقاله حاضر میکوشد تا باتوجه به حقوق داخلی به دو رکن اساسی قراردادهای بینالمللی فروش گاز،یعنی مبیع(مقدار)و ثمن(قیمت)بپردازد.حاصل آن،علاوه بر شناخت کامل این دو رکن،محک زدن قراردادهای بلندمدت و بررسی موانع و مشکلات ناشی از طولانی مدت بودن اینگونه قراردادها و تأثیر آن بر روابط طرفین و نتیجتا پیشبینی سازوکارهای مختلف قراردادی جهت رفع این مشکلات است.همچنین در طول این مقاله،خواننده با روشهایی آشنا میشود که به وسیله طرفین به کار گرفته شده تا قرارداد منعطف،قابل بازنگری و قابل تجدیدنظر باشد.
واژگان کلیدی
قرارداد فروش گاز،مقادیر گاز،شروط تعدیل مقدار و قیمت گاز
(*).این مقاله از پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق تجارت بینالملل نگارنده باعنوان«قرارداد فروش گاز»اقتباس گردیده که در شهریورماه سال 1386 در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی دفاع شده است.
مقدمه
در عصرهای مختلف،منابع انرژی متفاوتی مانند چوب،زغال سنگ،نفت و مشتقات آن و گاز مورد استفاده قرار گرفته است.این تغییر منابع انرژی از چوب به زغال سنگ و از زغال سنگ به نفت و گاز بهخاطر ویژگیهای خاصی بوده که هر منبع انرژی نسبت به منبع ماقبل خود داشته است.برای مثال هرچه منبع سوختی از لحاظ میزان انرژی که آزاد میکند،از لحاظ نیازهای فنآوری روز و ازلحاظ زیستمحیطی مطلوبیت بیشتری داشته باشد،آن منبع مورد توجه و استفاده بیشتری قرار میگیرد.1ازمیان همه منابع طبیعی،گاز طبیعی از اهمیت و مطلوبیت بیشتری برخوردار است؛چراکه در میان انرژیها از لحاظ شیمیایی بالاترین نسبت هیدروژن به کربن را دارد.2به علاوه،به دلایل ذیل،نقش گاز طبیعی در قرن 21 انکارناپذیر است:
1.روزبهروز منابع گاز طبیعی اکتشافی در حال افزایش است،بهطوری که این منبع در قرن 22 به مهمترین منبع انرژی طبیعی سوختنی مبدل خواهد شد.3به گزارش مجله نفت و گاز،منابع گاز طبیعی که تا تاریخ 1 ژانویه 2006 کشف شده حدود 112/6 تریلیون فوت مکعب است که نسبت به رقم ثبت شده در تاریخ مشابه سال پیش از خود،حدود 1 درصد افزایش نشان میدهد.4
2.گاز طبیعی با کاهش دیاکسیدکربن و تثبیت ورود گازهای گلخانهای به جو زمین میتواند جریان رو به رشد گرم شدن کره زمین را کاهش دهد.5باوجود این تأثیرات مثبت، مصرف گاز طبیعی با نرخ رشد 4/2 درصد در هر سال،کمی کمتر از مصرف زغال سنگ با نرخ رشد 5/2 درصد است.
3.گاز طبیعی،نوعی از انرژی است که میتواند در بسیاری از تکنولوژیها و قسمتهای مختلف صنایع متفاوت از جمله در تولید در تولید نیروی الکترونیکی و همچنین مصارف خانگی مورد استفاده قرارگیرد.6برای مثال،بخشهای صنعتی و نیروگاههای برق،بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی هستند.در سال 2003 بخش صنعتی 44 درصد و بخش نیروی الکترونیکی 31 درصد از مصرف جهانی گاز طبیعی را به خود اختصاص داده بودند.نرخ رشد استفاده از گاز طبیعی در بین سالهای 2003 تا 2030 از 8/2 درصد در سال به 9/2 درصد در هر سال خواهد رسید.7
4.اگر گاز طبیعی بتواند از طریق شبکه جهانی عرضه گاز انتقال پیدا کند بسیاری از مردم (1).. Morishima H.,Natural Gas Bridging to the Future Energy,http://cat.inist,2006,p.l
(2).. loc.cit
(3).. loc.cit
(4). Chapter 4,Natural Gas,International Energy Outlook,Enerhy Information Administration Report(An, . Official Statistics from U.S Governmont),http://www.eia.doe.gov 2006,p.6
(5).. Morishoma H.,loc cit
(6).. International Energy Outlook,op cit.,p.l
(7).. loc.cit
میتوانند از آن بهرهمند شوند.در این خصوص،روسیه همچنان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی در جهان است که صادرات خالص آن در سال 2003 معادل 3/6 تریلیون فوت مکعب بوده و تمام این گاز از طریق خط لوله منتقل شده است.8
با این حال و در حقیقت امر،گاز طبیعی مشکلات خاص خود را نیز دارد.برای مثال،عرضه و تقاضای بازارهای جهانی گاز طبیعی کمتر از نفت بوده،انتقال آن از محلی به محل دیگر بسیار پرهزینه و مشکل است.9
از لحاظ ذخایر زیرزمینی،تقریبا سهچهارم گاز طبیعی جهان در خاورمیانه و اوراسیا قرار دارد. تا تاریخ 1 ژانویه 2006 روسیه با 5/27 درصد،ایران با 17 درصد و قطر با 9/14 درصد،جمعا حدود 59 درصد از ذخایر جهانی گاز را در مالکیت خود دارند.در سایر نقاط جهان این ذخایر، تقریبا به صورت پراکنده واقع شدهاند.بنابراین،در این میان،ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان دارای جایگاه خاصی ازلحاظ انرژی است و در نتیجه باید بکوشد تا با برداشت صیانتی،تولید بیشتری کرده،آن را در بازار جهانی عرضه کند.برای رسیدن به این منظور،مهمترین ابزار حقوقی در این زمینه،قرارداد فروش گاز است که ماهیت آن از لحاظ حقوق داخلی نیاز به تجزیه و تحلیل دارد،بهویژه از آنرو که در این زمینه کار تحقیقاتی صورت نگرفته است.پیشفرض مبتنی بر واقع در این مقاله همچنانکه قراردادهای بینالمللی نفت و گاز کشورمان حکایت از آن دارند،این است که قرارداد فروش گازی را مورد بررسی قرار دهیم که قانون حاکم بر آن قانون ایران است.در این مجال نمیتوان تمامی اجزای این قرارداد را بهطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار داد؛اما میتوان یکی از مباحث بنیادین مربوط به اینگونه قراردادها را باتوجه به قواعد قانون مدنی ایران بررسی کرد.ثمره این بحث نهتنها میتواند ما را با مباحث تئوریک و جالب دو جزء مهم قرارداد فروش گاز یعنی مبیع و ثمن آشنا کند،بلکه با ساز و کارهایی که برای تعیین مقادیر گاز و قیمتگذاری آن در قرارداد فروش گاز درج میشود، میتوان آشنایی پیدا کرد.
مطابق بند 3 ماده 190 قانون مدنی ایران،موضوع معین که مورد معامله باشد یکی از شرایط اساسی صحت معامله است.مواد 214 تا 216 همان قانون،شرایط کلی مورد معامله و مواد دیگر مانند مواد 342 و 348 بهبعد در عقد بیع،شرایط مبیع را تعیین کردهاند.اگرچه در قانون مدنی، (8).. Morishima H.,loc cit
(9). Demirbas A.,The Importance of Natural Gas as a Wold Fuel,Energy Sources, Part B:Energy and Planning,Vol.l,NO.4,Taylor Francis,Oct-Dec.2006,p.413,and Matthiesen,Henning,To What Extent Do Take-or-Pay Contracts Faciliate the Devdlopment of Infant Gas Markets and What Challenges Do They Pose at the Time of Liberalization?,CEpMlP Annual Review, 2000,www.dunddee.ac.uk/cepmlp.,p.l
تعریفی از مورد معامله نیامده،اما قانونگذار مصادیق آن را هرچند بهطور ناقص در ماده 214 قانون مدنی آورده است.مطابق با ماده مذکور:«مورد معامله باید مال یا عملی باشد که هریک از متعاملین،تعهد تسلیم یا ایفای آن را میکنند».بنابراین،میتوان گفت عقد بیع دارای دو موضوع یا دو مورد است:یک طرف،عین معین یا مال کلی است که در آن یا انتقال مالکیت عین معین به خریدار ثابت میشود یا یک تکلیف حقوقی برعهده بایع نسبت به تسلیم فردی از افراد مال کلی به خریدار پدید میآید.ازطرف دیگر،ثمن است که از سوی خریدار به فروشنده تملیک میشود.بنابراین،به نظر میرسد احکام کلی که در خصوص معلوم بودن مورد معامله در شرایط کلی مذکور در مواد 214 تا 216 همان قانون آمده و آنچه بهطور خاص در عقد بیع در خصوص مبیع و شرایط آن در مواد 348 بهبعد قانون مدنی آمده در خصوص ثمن هم جاری باشد و معلوم بودن عوض(ثمن)در عقد بیع نیز جزء ارکان و از شرایط اساسی عقد بیع است.
اولین فرضیهای که در اینجا مطرح میشود این است که در قرارداد فروش گاز،ظوابطی حاکم است که میتواند علم تفصیلی نسبت به ماهیت دو مورد قرارداد(یعنی مبیع و ثمن)را برای طرفین حاصل کند.حال سؤال این است که چه ضوابطی در قرارداد فروش گاز برای معلوم کردن مبیع و ثمن آن پیشبینی میشود و این علم تفصیلی به چه شکل و به واسطه چه سازوکارهایی حاصل میآید؟این سؤالی است که در این مقاله در پی پاسخ بدان هستیم.لزوم علم تفصیلی در مورد عقد در ماده 216 قانون مدنی در عمومات معاملات و در ماده 342 و 351 قانون مدنی در خصوص عقد بیع آمده است.این علم،موجب ایجاد فضایی مطمئن برای طرفین و ایجاد میل و رضایت آنها میشود.درهمین رابطه در فقه،معاملهای که در آن رضای طرفین مبتنی بر عوامل مبهم است و روابط طرفین و سرنوشت معامله وابسته به شانس و تصادف باشد،بر مبنای حدیث نبوی«نهی النبی عن بیع الغرر»،باطل دانسته شده است.
فرضیه دوم اینکه در قرارداد فروش گاز بهخصوص قراردادهای بلندمدت،هرچه مدت قرارداد و میزان گازی که قرار است تحویل داده شود،زیادتر باشد،ریسکهای بیشتری قرارداد را تهدید میکند.این امر طرفین را مجبور به پیشبینی سازوکارهای لازم برای پیشگیری از بروز اختلافات در مذاکره مجدد قیمت گاز،میزان گاز و کاهش یا افزایش میزان آن میکند.
گفتار اول)معلوم بودن گاز(مبیع)؛ضوابط و شروط تعدیل کننده
مطابق با ماده 342 قانون مدنی که مقرر میدارد:«مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد یا ذرع یا مساحت یا مشاهده،تابع عرف بلد است»، زمانی که مورد معامله کلی است برای معلوم کردن آن باید مورد معامله از سه جهت معلوم گردد: ماهیت،مقدار و اوصاف مهم.منظور از ماهیت،ذات یا جنس است که مورد عقد از آن تشکیل
یافته است و در قرارداد مورد بحث،گاز طبیعی11یا همان ذخایر هیدروکربنی است که شامل متان،اتان،پروپان و ترکیبات هیدروکربنی سنگینتر مانند بوتان،پنتان،هگزان،هپتان و اکتان میشود.اوصاف مهم مورد معامله نیز اوصافی هستند که معمولا در جلب رضایت اشخاص مؤثر واقع میشوند،هرچند ممکن است در ارزش مورد معامله اثری نداشته باشند و به عبارت دیگر، آنچه در قرارداد فروش گاز و کیفیت گاز حائز اهمیت است و در صورت عدم وجود مشخصات لازم،گاز فاقد کیفیت11نامیده میشود.قرارداد فروش گاز،واجد شرطی جهت تعیین مشخصات و کیفیت گازی است که فروشنده متعهد به انتقال آن به خریدار در نقطه تحویل است.همچنین در صورتی که گاز فاقد مشخصات و کیفیت لازم باشد،ضمانت اجرای لازم قراردادی اعمال میشود.مشخصات و اوصافی که ممکن است برای گاز ذکر شود معمولا در رابطه با ترکیب شیمیایی،ارزش حرارتی،دمای گاز و سنگینی آن است.گازی که فاقد کیفیات لازم باشد، میتواند خساراتی را به تجهیزات دریافت،انتقال و مصرف خریداران یا مصرفکنندگان نهایی وارد آورد.رژیم مسئولیتی که قرارداد فروش گاز برای گاز فاقد کیفیت در نظر میگیرد،میتواند یکی از موارد ذیل باشد:
-خریدار،تعهدی برای پرداخت در ازای گاز فاقد کیفیت لازم نداشته باشد. -خریدار میتواند از سازوکار تحویلگیری گاز دیرتر از موعد12استفاده کند اما استفاده از این حق نمیتواند در دوره آزمایش13گاز صورت بگیرد.طی این سازوکار اگر خریدار در قسمتی از سال،گاز را به میزان تعیین شده تحویل نگرفت اما در قبال آن تعهد دریافت یا پرداخت خود را انجام داد،میتواند قبل از پایان سال،آن میزانی را که تحویل نگرفته،بدون پرداخت مبلغی مجدد،تحویل بگیرد.
-جبران خسارتی که برای نقصان یا کسری گاز14پیشبینی شده در این مورد نیز اعمال شود.میزان گازی که معمولا توسط خریدار تعیین میگردد و فروشنده از تحویل آن میزان قصور میورزد،کسری گاز گفته میشود.
یکی دیگر از مواردی که موجب رفع ابهام در مبیع میشود تعیین مقدار یا کمیت آن است.در قراردادهای فروش گاز،مقدار قراردادی،15حداکثر میزان گازی است که فروشنده متعهد میشود در طول مدت قرارداد به خریدار تحویل دهد.این میزان معمولا توسط فروشنده و براساس امکان (10). natural gas
(11). gas quality and off-specification gas
(12). made-up gas
(13). commissioning period
(14). shortfall gas
(15). contract quantity
بهرهوری اقتصادی از مخازن تخمین زده میشود و باید پاسخگوی نیازها و مقتضیات تجاری خریدار باشد.مقدار روزانه گاز،مقدار گازی است که روزانه تحویل داده میشود و نشان دهنده میانگین سالانه گازی است.تعیین این میانگین،فینفسه اهمیت خاصی ندارد،بلکه آنچه تعیین این امر را مهم میسازد این است که میزان روزانه قراردادی در واقع،مبنای محاسبه در بسیاری از شروط دیگر قرار میگیرد.
مبحث اول)مقادیر گاز در انواع قراردادهای فروش گاز
مشخص بودن یا نبودن مقدار گازی که فروشنده در طول مدت قرارداد گاز متعهد به تحویل آن است،بستگی به این دارد که قرارداد فروش گاز از کدام نوع از قراردادهای معمول در صنعت گاز باشد.بهطور کلی،دو نوع قرارداد در صنعت گاز وجود دارد:بنا به آنچه نامگذاری میکنیم،یکی قرارداد تهیه و تحویل گاز17و دیگری قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار.18
الف)مقدار در قرارداد تهیه و تحویل گاز
در قراردادهای نوع اول،یعنی قراردادهای تهیه و تحویل گاز،یک کالای متجانس و همگون است و فروشنده متعهد میشود که مقادیر مشخصی از آن را در یک دوره مشخص به خریدار تحویل دهد.مشخصههای این نوع قراردادها عبارتند از:
-عدم اختصاص میدان گازی خاص:این قرارداد در واقع،قرارداد تهیه و عرضه یک میزان گاز مشخص در یک دوره زمانی معین است و در آن،میدان گازی خاصی بهعنوان منبع عرضه به خریدار اختصاص نمییابد و فروشنده مختار است از هر میدان گازی که میخواهد گاز را به خریدار عرضه کند.بنابراین،ممکن است چندین مشتری از یک میدان یا مجموعهای از میادین تحت قراردادهای جداگانه،گاز دریافت کنند.
-میزان گاز مشخص و ثابت:میزان گازی که فروشنده به خریدار میدهد ثابت و پایدار است.حتی اگر تغییری(کمی یا زیادی)در میزان گاز پدید آید براساس شروط قراردادی است و بستگی به خصیصههای میدان گازی خاص در تهیه گاز ندارد.
-مدت قراردادی ثابت:مدت قراردادی،ثابت و تغییرناپذیر است و شرط فسخ قرارداد به دلیل اقتصادی نبودن قرارداد،وجود ندارد.
-منابع گازی معمول:ازآنجا که قرارداد تهیه و تحویل گاز،بیان کننده خصایص میادین (16). daily contract quantity
(17). supply contracts
(18). depletion contracts
خاصی نیست،بهطور سنتی،جهت فروش گاز میادین بزرگ استفاده میشود.19
بنابراین در این نوع از قراردادها مبیع از جهت مقدار گازی که فروشنده در طول مدت قرارداد بدان متعهد میشود مشخص و معلوم بوده،به قرارداد از این حیث ایرادی وارد نیست.
باتوجه به تقسیمبندی سهگانه عقد بیع در حقوق ایران به بیع عین معین،کلی در معین،و کلی فی الذمه و تعاریف و ارکان قراردادهای تهیه و تحویل گاز مذکور در فوق میتوان گفت این نوع از قراردادها از نوع کلی فی الذمه هستند؛چراکه تکلیف فروشنده،تهیه و تحویل فرد معین از افراد کلی،یعنی میزان ثابتی از گاز با وصف مشخص شده در قرارداد است،بنابراین،قرارداد مزبور از جهت علم به مبیع و حصول شرایط،مصداق ماده 351 قانون مدنی است:«درصورتی که مبیع کلی(یعنی صادق بر افراد عدیده)باشد بیع وقتی صحیح است که مقدار و جنس و وصف مبیع ذکر شود».نتیجتا با فرض حاکمیت قانون ایران،اینگونه قراردادها از این حیث فاقد ایراد بوده، صحیح هستند.
ب)مقدار در قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار
اما مطابق با قراردادهای نوع دوم،فروشنده،میدان گازی خاصی را به خریدار اختصاص میدهد و متعهد میشود که تمام یا درصد معینی از گاز را که از لحاظ اقتصادی باصرفه است به منظور فروش به خریدار تولید کند.موارد آتی از ویژگیهای این نوع قرارداد است:
-اختصاص منبعی واحد جهت عرضه به خریدار:این مورد،اصلیترین خصیصه این نوع قرارداد است و در واقع،گاز از منبع خاصی برای خریدار تهیه و به وی عرضه میگردد که معمولا و نه همیشه در انحصار آن خریدار خاص قرار دارد.
-مقادیر گاز به قابلیت میدان گازی بستگی دارد:تولید گاز در ابتدای امر از میزان کم آغاز میشود تا اینکه در یک دوره زمانی به مرحله تثبیت خود میرسد و پس از این دوره،دوباره یک دوره افول خواهد داشت.بنابراین،مقدار گازی که مطابق قرارداد،قرار است تحویل خریدار شود در وابستگی کامل با دورههای صعود،تثبیت و افول در استخراج گاز از میدان گازی به سر میبرد.
-فسخ قرارداد:اگرچه بیشتر قراردادهای اختصاص میدان گازی دارای شروط قطعی و ثابت هستند،اما ممکن است حاوی شرطی بهنفع فروشنده باشند که طی آن وی بتواند قرارداد را به دلیل اینکه تولید گاز از آن میدان گازی،دیگر اقتصادی نیست،فسخ کند.
-مناسب برای میادین گازی کوچک و متوسط:قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار از (19). Trimble Niall,An Introduction to Gas Sales Agreements,Oil and Gas Law Taxation Review, . Vol.10,Sweet Maxwell,1992,331
یک طرف،بیان کننده خصایصی است و این خصایص معمولا در میادین گازی کوچک و متوسط یافت میشود و از طرف دیگر،در این نوع قرارداد،خریدار،صرفا یک شخص است و اختصاص میادین گازی بزرگ برای یک خریدار مناسب نیست.
دورههای مختلف مقادیر گاز در طول مدت قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار به شرح ذیل است:
1.دوره تثبیت در مقدار روزانه گاز:2در قرارداد اختصاص میدان گازی به خریدار،یک دوره ثابت جهت تحویل میزان روزانه قراردادی برای سالهای اولیه قرارداد تعیین میشود که «دوره تثبیت مقدار روزانه قراردادی»نامیده میشود.این دوره میتواند برای مدت مشخصی باشد.یا ممکن ایت شرط شود که این دوره تا زمان تولید نسبت معینی از ذخایر گازی ادامه داشته باشد.در قرارداد تهیه و تحویل گاز،میزان روزانه قراردادی در تمامی دورههای قرارداد به میزانی است که در قرارداد معین و مشخص گردیده است.
2.دوره افول مقدار روزانه گاز:21بعد از اتمام دوره تثبیت،قرارداد اختصاص میدان گاز،وارد «دوره افول مقدار روزانه گاز»میشود.در این دوره مقدار روزانه گاز هر سال براساس ظرفیت تولید میدان گازی تنظیم میشود.بهطور کلی در این دوره،میزان روزانه گاز،بالاترین حدی است که آن میدان یا میادین گازی میتوانند پاسخگو باشند.فروشنده تا هرسال موظف است میزان روزانه گاز را در دوره افول مشخص و به خریدار در مدت معینی اطلاع و اخطار دهد.اگر خریدار در آن اختلاف کند. موضوع میتواند به موجب شرط قرارداد به یک متخصص مستقل جهت حل اختلاف ارجاع شود.لازم به ذکر است که قرارداد تهیه و تحویل گاز بنا به ویژگیهای خاص خود،این دوره را ندارد.
3.ظرفیت تحویل گاز:22این ظرفیت که هم در قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار و هم در قرارداد تهیه و تحویل گاز وجود دارد عبارت است از حداکثر میزان روزانه گازی که خریدار میتواند مطابق قرارداد تعیین کند و فروشنده موظف به تحویل آن است.این میزان، نسبت مشخصی از میزان روزانه گاز است.در نتیجه،هنگامی که میزان روزانه شروع به کاهش میکند یا به عبارتی دوره افول میزان روزانه گاز شروع میشود،ظرفیت تحویل هم ه همان نسبت کاهش مییابد.
4.سطح حداقلی تعیین مقدار گاز و سطح صفر در تعیین مقدار گاز:از آنجا که تجهیزات تولید گاز در سطوح تولید پایین همیشه بهطور مطلوب کار نمیکنند،خریدار میتواند و مشتاق است تا یک کف یا سطح حداقلی تعیین گاز را برای خود نگه دارد.این حداقل میتواند (20). Plateau period
(21). decline DCQ
(22). delivery capacity
نسبت مشخصی از میزان روزانه گاز یا میزان ثابتی از نرخ تولید باشد.اگرچه بیشتر قراردادهای فروش گاز به خریدار اجازه میدهند که میزان گازی که درخواست میکند صفر باشد،اما خریدار مجاز نیست از حداقلی که تعیین شده،پایین بیاید.
5.حداکثر مقدار قراردادی:اینکه فروشنده به خریدار اجازه دهد مقدار بیشتری از میزان روزانه گاز را جهت تحویل گاز مطالبه کند«عامل نوسان»نامیده میشود که نشان دهنده بیشترین میزانی است که خریدار میتواند به آن دست یابد.به عبارت دیگر،«حداکثر میزان قراردادی»بالاترین مقدار گازی است که خریدار میتواند در هرروز جهت تحویل در نقطه تحویل معین کند و این تعیین میزان از سوی خریدار میتواند بر روی شروط دیگر از جمله کسری گاز،گاز اضافی،و تحویلگیری کمتر یا بیشتر از میزان تعیینی تأثیر گذارد.فروشنده باید مطمئن باشد که تجهیزات تولید و انتقال وی توان تحویلدهی این میزان گاز را دارد.حتی در بعضی موارد،فروشنده مجبور میشود تا جهت نصب تجهیزات اضافی،هزینههایی را متحمل شود که این خود میتواند یکی از عوامل افزایش قیمت قراردادی شود.23
از میان تقسیمبندی انواع بیع،میتوان گفت که قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار به نوع بیع کلی در معین نزدیکتر است؛چراکه فروشنده مکلف است میزان گاز مشخصی را که براساس طبیعت میدان گازی تعیین میشود در طول دوره قراردداد به خریدار تحویل دهد.با این فرض که گاز مزبور را مثلی بدانیم در حقیقت این نوع قرارداد مانند قرارداد فروش 100 تن گندم از انبار 1000 تنی گندم است.بنابراین،از جهت رعایت مقررات مبیع،این قرارداد تحت شمول ماده 351 قانون مدنی قرار میگیرد و مقدار،جنس و وصف مبیع باید مشخص گردد. همانطور که ملاحظه میشود در نوع اخیر از قراردادهای فروش گاز،مقدار گاز ممکن است براساس افزایش یا کاهش مقدار گاز مخزن تنظیم شود و مقدار قراردادی میتواند تحتتأثیر تخمینهایی باشد که از میزان گاز مخزن زده میشود.طبیعتا اگر مقدار گاز دچار نوسان شود این سؤال را به ذهن متبادر سازد که آیا طرفین در خصوص چنین مبیعی علم تفصیلی دارند یا مورد معامله دارای ابهام است؟بنابر ماده 342 قانون مدنی،کمیت مورد معامله یا با مشاهده و یا با ضابطه متعارف مانند وزن یا کیل یا عدد یا ذرع با مساحت معلوم میگردد.به عبارت دیگر،مطابق با این ماده،کمیت مورد معامله میتواند با ضابطه عرف بلد معلوم شود.بنابر یک نظر،منظور از عرف بلد،عرف محل اقامت طرفین معامله است و ارجاع مذکور به عرف اقامتگاه طرفین از آن جهت است که ایشان عادتا رسم،روش و ضوابط معمول در اقامتگاه خود را میشناسند و مورد معامله با ضابطه مزبور برای طرفین معلوم میشود.24البته این نظر جای تأمل دارد، (23).. Trimble Niall,An Introduction to Gas Sales Agreements,op.cit.,p.332
(4).شهیدی،مهدی،«حقوق مدنی:تشکیل قراردادها و تعهدات»،انتشارات مجد،چاپ اول،1380،ص 304.
علی الخصوص در قراردادهای بینالمللی که محل اقامت طرفین در دو کشور متفاوت است.در صورت حکومت قانون ایران میتوان گفت در قراردادهای بینالمللی،مقصود طرفین،عرف مکان یا منطقه خاصی نیست و معلوم بودن آن نزد شرکتهای بینالمللی نفت و گاز بهعنوان بازیگران اصلی این نوع معاملات،کافی است.بنابراین،در صورت معلوم بودن کمیت مورد معامله(گاز)نزد این شرکتها میتوان گفت شرایط مذکور در قانون مدنی احراز گردیده است.
بهطور خلاصه،آنچه در صنعت گاز ایران رواج دارد انعقاد قراردادهای نوع اول است که با توجه به مقررات بررسی شده براساس قانون مدنی میتوان گفت اینگونه قراردادها صحیح هستند،اما در خصوص نوع دوم از قراردادهای مذکور که در حال حاضر در ایران مرسوم نیست به نظر میرسد اختصاص میدان گاز به خریدار به مفهوم اعطای حاکمیت و مالکیت به خریدار نیست و از این حیث،مغایرتی با اصول قانون اساسی مبنی بر حاکمیت دولت بر منابع تحت الارضی ندارد؛زیرا همانطور که گفته شد،اختصاص منبع واحد جهت عرضه گاز به خریدار صرفا بدین معنا است که گاز از منبعی خاص جهت تهیه و تحویل به خریدار تعیین گردد.
مبحث دوم)تعدیل مقادیر گاز و شروط مربوط
در قراردادهای فروش گاز عموما خریدار متعهد میشود که در قبال گازی که تحویل میگیرد قیمت تعیین شده در قرارداد را بپردازد و حتی در صورتی که گاز را به اراده خود تحویل نگیرد و این مقدار گاز در سال،کمتر از حداقل میزان گازی باشد که تعهد به تحویل گرفتن آن را دارد باید قیمتی برابر با این مقدار گاز را بپردازد.چنین ضابطهای را مقدار دریافت یا پرداخت سالیانه35 مینامیم.به عبارت دیگر،خریدار یا باید مقدار گازی که طی سازوکار تعیین روزانه گاز26مشخص میسازد و در سال نباید کمتر و بیشتر از حداقل و حداکثر میزان گاز سالیانه باشد،تحویل بگیرد و قیمت قراردادی آن را بپردازد یا اینکه در صورت عدم دریافت گاز،قیمتی معادل با آن را بهعنوان جریمه بپردازد.37در واقع،فلسفه چنین جریمهای بازگشت هزینه های اولیه،هزینههای عملیاتی و پوشش سود مورد انتظار از پروژه(همچنانکه در گفتار بعدی از آن سخن خواهیم گفت)است. مقدار دریافت یا پرداخت سالیان گاز معمولا درصدی(60 تا 100 درصد)از مقدار سالانه گاز است.مقدار سالانه گاز28ثابت نیست و میتواند مورد تعدیل قرار بگیرد.29شروطی که میتوان (25). annual take or pay quantity
(26). daily nomination
(27). Davey Henry,ááTake or pay''andááSend or pay'':A Legal Review and Long-Term Prognosis,Oil and . Gas Law and Taxation Review,Vol.15,Sweet Maxwell,1997,p.419
(28). annual contract quantity
(29). adjusted ACQ
بر مبنای آنها مقدار سالانه گاز را تعدیل کرد،عبارتند از:
1.گازی که تحویل خریدار نشده است:30مطابق با این شرط،مقدار گازی که فروشنده از تحویل آن به خریدار قصور ورزیده است و به آن نقصان یا کسری گاز31گفته میشود و شامل گاز فاقد کیفیت نیز میگردد،میتواند مبنای تعدیل قرار گیرد.
2.فورس ماژور:براساس شرط فورس ماژور،گازی که فروشنده یا خریدار به دلیل حوادث قهری،قادر به تحویل دادن یا تحویل گرفتن آن نبودهاند،میتواند مبنایی برای تعدیل مقدار سالیانه گاز قرار گیرد.چنین فورس ماژوری در رابطه میان خریدار با مصرفکنندگان نهایی خود که گاز را به آنها تحویل میدهد نیز قابل استناد برای تعدیل است.
3.تحویلگیری گاز دیرتر از موعد-برمبنای این شرط،اگر خریدار در طی یک سال یا سالیانی،گاز بیشتری را دریافت کرده و در ازای آنها هم پرداخت صورت داده باشد،درصورتی که در یکی از سالهای آتی،کمتر از مقدار دریافت یا پرداخت سالیانه خود گاز دریافت کند،میتواند از اعتبار سالهای گذشته خود،مبنی بر تحویلهایی که زودتر از موعد انجام داده از میزان تعهد مذکور در یک سال بکاهد و گاز کمتری را تحویل بگیرد.32
موارد تعدیل مذکور در بالا معمولا منجر به تعدیل مقدار کل قرارداد نمیشود که در این صورت،تعدیلهای مزبور صرفا تعدیلهایی است که طی آن خریدار یا فروشنده میتواند از آنها استفاده کرده،میزان گاز را که در مقطعی از زمان تحویل نگرفته یا تحویل نداده در مقطع زمانی بعدی براساس شروط قراردادی پیشبینی شده تحویل بگیرد یا تحویل دهد.ضمانت اجرای تعیین شده بهعلت تخلف از تحویلدهی یا تحویلگیری گاز از سوی فروشنده یا خریدار این است که برای مثال،خریدار میتواند همان گاز را در دورهء زمانی مشخصی با تخفیف در قیمت تحویل بگیرد یا اینکه در همان زمان،خسارت خود را بهخاطر کسری یا کاهش گاز مطالبه کند.فروشنده هم میتواند درصورتی که خریدار،گاز تعیین شده را تحویل نگیرد از ضمانت اجرای دریافت یا پرداخت براساس آنچه در بالا گفته شده استفاده کند.اما چنانچه تعدیلهای فوق،ولو به صورت نادر،منجر به تعدیل مقدار کل قراردادی بشود علی الخصوص در قرارداد اختصاص میدان گاز که مقدار گاز ممکن است براساس افزایش یا کاهش مقدار تنظیم شده و مقدار قراردادی تحتتأثیر تخمینهایی باشد که در مورد میزان گاز مخزن صورت میگیرد،این سؤال به ذهن متبادر میگردد که آیا در خصوص چنین مبیعی علم تفصیلی هست یا مورد معامله دارای (30). non delivered gas
(31). shortfall gas
(32). Trimble Niall,Gas Contracts for Power Generation,Oil and Gas Infrastructure and Midstream . Agreements with Precedents,London,Langham Legal Publishing,1999,p.93
ابهام است؟بنابر ماده 342 قانون مدنی،کمیت مورد معامله میتواند با ضابطه عرف بلد معلوم شود.همانطور که گفته شد از آنجا که قراردادهای فروش گاز مور بحث،واجد جنبه بینالمللی هستند و عرف مکان یا منطقه خاصی موردنظر نیست به نظر میرسد معلوم بودن آن نزد شرکتهای بینالمللی نفت وگاز بهعنوان بازیگران اصلی این نوع معاملات کافی باشد.بنابراین، از حیث تعیین مقدار گاز از آنجا که قابلیت تعیین هم به مبیع علم عرفی میدهد صحت بیع به صواب نزدیکتر است.
گفتار دوم)تعیین قیمت گاز(ثمن)؛ضوابط و تعدیل آن
قرارداد فروش گاز،متضمن شرطی است که طی آن،قیمت مقدار گازی که به وسیله فروشنده به خریدار تحویل داده میشود،تعیین میگردد.قیمت گاز بستگی به این دارد که واحد مقدار گاز در قرارداد بر چه اساسی تعیین گردیده است؛چراکه مقدار گاز،هم میتواند براساس ارزش حرارتی33آن تعیین شود و هم میتواند براساس واحد حجم34باشد.
میتوان گفت در نظر طرفین،تعیین قیمت گاز که تضمینکننده دیگر شروط قرارداد است با اهمیتترین قسمت قرارداد تلقی میشود.دریافت ثمن مناسب در واقع،تضمینکننده ثبات اقتصادی قراردادهای بلندمدت فروش گاز است.
قیمت گاز همچنین میتواند مبنایی برای تعیین قیمت دیگر مقادیر تعیینی در قرارداد باشد؛ برای مثال مقادیری چون قیمت گاز اضافی،35قیمت گاز که توسط فروشنده تحویل داده نشده (نقصان یا کسری گاز)،36قیمت گاز آزمایشی37و بهای گازی که خریدار کمتر یا بیشتر از میزان تعیین شده در قرارداد تحویل میگیرد.38
تعیین قیمت گاز با تعیین نفت از یک جنبه اساسی باهم متفاوتند و آن اینکه برخلاف نفت،برای گاز،قیمت تجاری بینالمللی شناخته شدهای39وجود ندارد،حتی اگر بتوان بازارهای محلی مشخصی را یافت که ارائهدهنده قیمت تجاری باشند و در قراردادها از آنها بهعنوان مرجع (33).ارزش حرارتی یا گرمایی( Calorific value )به میزان گرمایی اطلاق میشود که برای بالا بردن دمای یک پوند (59/453 گرم)آب خالص از 59 درجه فارنهایت به 60 درجه فارنهایت در فشار مطلق 7/14 لازم است.واحد آن،بی.تی.یو ( British Thermal Unit )است و با ژول اندازهگیری میشود:به عبارتی،هربی.تی.یو تقریبا معادل 1055 ژول است.
(34).حجم( volume )به میزان گازی اطلاق میشود که در صورت ثابت بودن فشار(7/14)و دما(60 درجه فارنهایت)در یک فوت مکعب جا اشغال میکند.حجم گاز با مترمکعب نیز اندازهگیری میشود.برای مثال یک متر مکعب تقریبا معادل 3/35 فوت مکعب میباشد.
(35). excess gas price
(36). shortfall gas price
(37). commissioning gas price
(38). premiums for undertake and overtake gas
(39). generally recognized intemnational trading price
(نقطه عطف)استفاده کرد.بنابراین،بدین علت که در بازار گاز،قیمتی که طرفین قرارداد فروش گاز بتوانند بر آن تکیه کنند،وجود ندارد قیمت گاز باید در چارچوب قرارداد موجود و اوضاع و احوال اقتصادی خاص حاکم میان طرفین مورد مذاکره قرار گیرد.
خریدار به دنبال قیمتی است که در طول مدت قرارداد در مقایسه با قیمت دیگرسوختها قابل رقابت بوده و منتج به اختلاف غیرقابلقبول میان بهایی که برای گاز پرداخت میکند و درآمد حاصل از کالایی که وی میفروشد(برای مثال قیمت نیروی تولیدی،قیمت محصولات پتروشیمی حاصل یا قیمت بازفروش گاز)نشود.
فروشنده نیز متوجه این مسئله است که قیمت گاز،نهایتا بهایی است که خریدار قادر به پرداخت آن است،نه بهایی که وی انتظار دریافت آن را دارد.بنابراین،اصل مذکور،اصل اساسی توافق طرفین بر سر تعیین قیمت قابلقبول برای گاز را تشکیل میدهد؛چراکه گازی که فروخته نشود و در اعماق زمین نگه داشته شود برای فروشنده ارزش مالی نخواهد داشت.
از نظر فروشنده،قیمت گاز باید پوششدهنده سه عامل باشد:
1.هزینههای زیرساختی:40هزینههای سرمایهای برای زیرساختهای تولید گاز،اعماز هزینههای اکتشاف و توسعه(و انتقال آن)؛
2.هزینههای عملیاتی:41هزینههایی که فروشنده در رابطه با تولید گاز(و انتقال آن به نقطه تحویل در صورتی که مطابق با قرارداد،انتقال گاز برعهده فروشنده است)متحمل شده است.
3.سود مورد انتظار:42سود تجاری لازم در تجارت تولید(و انتقال)گاز؛چراکه فروشنده به دنبال چیزی بیش از بازگرداندن هزینههای خود است.43
هزینههای مذکور در بند اول از موارد فوق الذکر،ممکن است مستقیما توسط فروشنده یا اشخاص دیگری که پروژههای بالادستی را تأمین مالی میکنند مانند وامدهندگان به فروشنده انجام گردد.بنابراین،زمانی که هزینههای پروژه توسط وامدهندگان انجام میشود تعیین قیمتی مناسب برای گاز در قرارداد فروش گاز میتواند تضمینکننده سود مورد انتظار ایشان یعنی همان سود مذکور در بند سوم از موارد بالا باشد.
زمانی که هزینههای زیرساختی تولید و انتقال گاز قبلا توسط قرارداد فروش گازی که فروشنده آن را با دیگری منعقد کرده بهطور مناسبی پوشش داده شده،ممکن است خریدار این (40). infrastructure costs
(41). operating costs
(42). expected return
(43). Roberts peter,Gas Sale Gas Transportation Agreement:principles and practice,London,Sweet . Maxwell,2004,p.116
ایراد را بگیرد که قیمت گاز و تعهدات دریافت یا پرداخت وی نباید دربر گیرنده این هزینهها برای باردیگر باشد؛اما در نظر فروشنده،قیمت باید موجب بازگشت هزینههای اولیه و هزینههای عملیاتی و نیز دربر دارنده منافع قابل قبولی از پروژه باشد.44
حتی در صورتی که فروشنده بهطور قطع و یقین،بازگشت تمامی هزینههای فوق الذکر را در قرارداد فروش گاز پیشبینی کرده باشد به محض اینکه در اثنای مدت قرارداد هزینهها تا حدودی بازگردانده شد خریدار خواستار کاهش قیمت گاز یا کاهش تعهدات دریافت یا پرداخت میشود؛چراکه در نظر وی با از بین رفتن ریسک عدم بازگشت هزینهها تعادل اقتصادی پروژه به نفع فروشنده ازبین رفته است.اما این ادعای خریدار میتواند با ادعای فسخ قرارداد به دلیل اقتصادی نبودن قرارداد45همراه باشد.46
زمانیکه از جریان تولید گاز،منفعتی تبعی مانند میعانات همراه گاز47عاید فروشنده گردد، خریدار ممکن است خواستار تنزیل قیمت گاز شود.
قیمت گاز میتواند به دلایل متعدد دیگر در حین مذاکرات و انعقاد قرارداد یا در اثنای مدت قرارداد،مورد مذاکره و چالش قرار گیرد و هریک از طرفین بنابر سازوکارهای پیشبینی شده در قرارداد،خواستار کاهش یا افزایش آن گردد.
مبحث اول)تعیین قیمت گاز(ثمن)و انتخاب شاخص
هدف از سازوکار قیمتگذاری این است که منافع درازمدت فروشنده و خریدار تأمین شود و قیمتی مورد توافق قرار گیرد که ریسکهای مربوط به قیمت به نسبتی عادلانه میان طرفین تقسیم شود.برای فروشنده،دو هدف اصلی متصور یکی تعیین قیمت براساس ارزش گاز باتوجه به نوسانات بازار و طول مدت قراداد،و دیگری ایجاد اطمینانخاطر برای تولیدکننده در رابطه با سرمایهگذاریهای زیرساختی در میادین گازی.ازمنظر خریدار نیز تغییر قیمت گاز باید در یک مقایسه نسبی با قیمت دیگرسوختها در بازار با آنها رقابت کند.بهطور کلی،هدف خریدار از تنظیم (44). Beggs Daniel,Gas Sales and Supply Contracts,in Natural Gas Agreements,ed.Martyn R.David, . London:Sweet Maxwell,2002,p.152
(45).: economic termination فروشنده میتواند برای خود حق فسخی را پیشبینی کند که طی آن،هرگاه ادامه تولید گاز،دیگر از لحاظ اقتصادی بهصرفه نباشد قرارداد را فسخ کند.البته ممکن است در قرارداد،تعریفی از اینکه چه موقع،پروژه اقتصادی است و چه موقع،اقتصادی نیست،ارائه نشده باشد و این امر موجب اختلاف طرفین شود.رویه متعارف و معقول در صنعت نفت و گاز در این زمینه با درج تعریفی صریح مانند جریان وجهنقد مثبت( posetive cash flow )بهمعنای مابهالتفاوت مناسبی از هزینه تولید و عواید دریافت شده توسط فروشنده)میتواند معیار اقتصادی بودن یا نبودن قرار گیرد.
(46).. loc.cit
(47). associated condensate
سازوکار قیمت گاز آن است که قیمت گاز به نحوی باشد که منافع قابل قبولی را برای وی در طول مدت قرارداد به همراه داشته باشد.48
الف)تعیین قیمت گاز
قیمت گاز میتواند براساس قیمتهای منتشر شده در بازارهای داخلی صورت بگیرد.مثلا در قراردادی که یک طرف آن کشور انگلستان است قیمت گاز منتشر شده در آن.بی.پی49میتواند مبنایی برای تعیین قیمت گاز در قرارداد فیمابین طرفین قرار گیرد.بنابراین،چنین قیمتی در واقع بهطور کلی یا بهطور جزئی بیان کننده قیمتی است که براساس تغییرات بازار در طول زمان تغییر مییابد.در قراردادهای بلندمدت فروش گاز،طرفین تمایلی به استفاده از چنین روشی ندارند؛چراکه قیمت گاز ممکن است دستخوش تغییرات ناگهانی و غیرقابل قرار گیرد.
روش دیگر این است که طرفین بر قیمتی ثابت توافق کنند؛اما طرفین در خصوص این روش هم تمایلی نشان نمیدهند؛چون باتوجه به تغییرات بازار در طولانیمدت،قیمت ثابت نمیتواند بازتابی از ارزش نسبی گاز باشد.چنین سازوکارهایی معمولا در قراردادهای کوتاهمدت یا میانمدت مورد استفاده قرار میگیرد.
روشی که در قراردادهای بلندمدت میتواند مورد توافق طرفین قرار گیرد روشی ترکیبی است.در اینروش ابتدا طرفین،قیمت پایه را براساس اوضاع و احوال تجاری در قراردادی مشخص تعیین میکنند که این قیمت پایه در طول زمان بر مبنای شاخصی50تعریف شده تعدیل میشود:
( p-p0+((f))+((A) که در این فرمول،( P )قیمت،( P0 )قیمت پایه تعریف شده،( f )ضریب و( An )میانگین تغییرات در قیمت رفرنسی مشخص( A )در مدت زمانی تعریف شده برای بازنگری در قیمت ( n )است.
فرمول معمولتر اما پیچیدهتر در قرارداد فروش گاز،تعدیل قیمت پایه به ارجاع به فرمول ضربدری51دربر دارنده بیش از یک شاخص است: (48). Coop Graham Laurent Gouiffes,Arbitration and Pricing Mechanisms in International Gas sale contracts,Oil,Gas Energy Low Intelligence,Volume I,issue?02,www.gasandoil.com/ogel/,March 2003,p.3
(49). national balacing point
(50). index
(51). multiplicative formula
( P-P0(O.5+GO/GO0 O.5+HSFO/HSFO0 در این فرمول،( P )قیمت،و حاصلضرب( P0 )قیمت پایه تعریف شده در نوسانات ارزش شاخصهای تعیین شده است.در این مثال،صورت کسر،قیمت کنونی گازوئیل(نفت گاز)،52تقسیم بر مخرج کسر،قیمت تاریخی توافق شده گازوئیل(نفتگاز)53شده و نتیجه در عدد مشخصی( O.5 )ضرب میشود.همین وضعیت در مورد شاخص دیگر،یعنی نفت کوره (نفت سیاه)با سولفور بالا54اعمال و نتیجه در قیمت پایه ضرب میشود.55
همچنین سازوکار تعدیل قیمت میتواند به صورت فرمول جمعی56باشد:57
( P-P0+(O.5+GO-GO0)+(O.5+HSFO-HSFO0 تعریف متغیرها و شاخصها همان است که در بالا ذکر شد.
ب)انتخاب شاخص
همانطور که دیدیم هدف نهایی از تعیین قیمت گاز،درج فرمولی است که بتواند بهطور منصفانه رضایت طرفین را در طول مدت قرارداد در میان تغییرات موجود در بازار جلب کند.در این میان نباید تعصب خاصی بر اعمال یکی از فرمولهای فوق الذکر داشت؛بلکه ترکیبی از این دو با انتخاب هر شاخصی که طرفین،راحتتر بدان توافق میکنند،میتواند در قرارداد گنجانده شود.
شاخصهای ذیل،شاخصهایی هستند که در زمان انتخاب،توسط طرفین مورد ملاحظه قرار میگیرد:58
1.قیمت نفتخام:تغییرات مظنه قیمت نفتخام بهعنوان شاخص معمولا برای فروشندهای که شرکتی نفتی است مطلوبیت خاصی دارد چراکه چنین فروشندهای با بازار تجارت نفت و نوسانات قیمت آن آشنا است.در عوض،خریدار تمایلی به چنین شاخصی ندارد،زیرا بعید است عواید ناشی از بارفروش یا مصرف گاز با وضعیتی مشابه رشد کند.
2.قیمت مشتقات نفتی در معاملات بینالمللی:فروشندهای که شرکتی نفتی است به همان دلایل گفته شده تمایل به درج قیمت بینالمللی مشتقات نفتی،چون گازوئیل(نفت گاز)و نفت کوره(نفت سیاه)با سولفور بالا یا پایین بهعنوان شاخص در قیمت گاز دارد.
(52).( gas oil price(Go
(53).( Historic price of Gas oil(Go0
(54). high sulfur fuel oil
(55). Trimble Niall,Understansing Gas Pricing Provision,Oil and Gas Law and Taxation Review,Vol.ll, . Sweet Maxwell,1993,p.319
(56). additive formula
(57).. loc.cit
(58).. Roberts Peter,op.cit.,pp.119.120
3.قیمت مشتقات نفتی در بازارهای داخلی:خریدار،رغبت بیشتری به قیمت مشتقات نفتی در بازار داخلی بهعنوان یک شاخص در قیمت گاز دارد بدین شرط که قیمت این مشتقات در بازاری ملاک قرار گیرد که خریدار میخواهد در آن گاز یا مشتقات آن را بفروشد.
4.قیمت برق:قیمت برق در بازار مصرفکنندگان نهایی از آن جهت که رقابت نزدیک با قیمت گاز در بازار مشابه خود دارد،برای خریدار بهعنوان یک شاخص در قیمتگذاری گاز مطلوبیت دارد.
5.قیمت زغال سنگ:برای فروشنده،زغال سنگ فاقد جذابیت کافی است؛چراکه این سوخت در مقایسه با گاز،سوختی ناپاک و دارای نسبت انرژی کمتری است و احتمال افزایش قیمت آن باتوجه به این خصوصیات بسیار کم است.اما زمانی که خریدار از گاز بهعنوان خوراک برای تولید نیرو استفاده میکند این محصول واجد مطلوبیت است؛بدینخاطر که در بازارهای خاص پس از گاز،زغال سنگ برای تولید نیرو خوراک اصلی محسوب میشود.
6.قیمت گاز:قیمت رقابتی و تثبیت شده گاز میتواند بهترین راهنما برای تعیین قیمت گاز باشد؛چراکه معلوم میدارد گاز در این قرارداد فروش گاز با چه قیمتی در حال رقابت است.اما این قیمت نمیتواند بهعنوان شاخص در قرارداد مورد استفاده قرار بگیرد؛زیرا استفاده از قیمت رقابتی گاز در قراردادهای فروش میتواند موجب تسلسل شود.
7.تورم:طرفین میتوانند شاخصی غیراز انرژیها مثل تورم عمومی را از آن جهت که بازتابی از ثبات اقتصادی است در فرمول قیمت بگنجانند.
در عمل،از آنجا که شناخت شاخصی که بتواند کمترین نوسان را در طول زمان داشته باشد، دشوار است،در فرمول قیمت گاز معمولا از مجموعهای از شاخصها با ارزشهای یکسان یا متفاوت استفاده میشود.بنابراین،تعیین هر شاخص و ارزش آن برای درج در فرمول قیمت گاز، حاصل مذاکرات طرفین است،مذاکراتی که تحتتأثیر عاملی به نام قیمت پایه قرار دارد.هرچه قیمت پایه بالاتر باشد خریدار در شاخصها و میزان تأثیر آن سختگیرتر خواهد بود و بالعکس.
مبحث اول)تعدیل قیمت گاز و شروط مربوط به بازنگری در قیمت
قراردادهای بینالمللی دربر دارنده شروطی هستند که به طرفین اجازه میدهند تا در صورت وقوع حوادث مشخص،مذاکرات جدیدی را برای رسیدن به توافقی جدید شروع کنند و در صورت عدم توافق،کارشناس یا دیوان داوری را برگزینند تا کارشناس یا دیوان مزبور،شروط مورد اختلاف را باتوجه به شرایط اقتصادی جدید و اصل تعادل اقتصادی عوضین که طرفین آن را در زمان انعقاد قرارداد مدنظر داشتهاند،اصلاح و تعدیل کند.به اینگونه شروط عموما شرط مربوط به برگزاری مجدد مذاکرات و اصلاح و تعدیل59گفته میشود.اگرچه نظریهپردازان حوزه قراردادها درج چنین شروطی را توصیه کرده،از آنها دفاع میکنند اما اشخاص حقوقی در سطح بینالمللی بهطور معمول به هنگام انعقاد قرارداد،تمایلی به درج آنها نشان نمیدهند.این عدم تمایل به خاطر ترس از این است که این شروط میتوانند وضعیت طرفین را غیرقابل پیشبینی کرده،هزینههای قراردادی را بالا ببرند و قرارداد را به حالتی غیرقابل اجرا درآورند؛علی الخصوص از آنرو که کارشناس یا دیوان داوری به هنگام اصلاح و تعدیل این شروط ممکن است رأیی صادر کند که مقصود طرفین نبوده یا تصمیمی اتخاذ کند که غیرقابل اجرا باشد.60
بنابراین،برخلاف گذشته که قراردادهای صنعت نفت حاوی شرطی بود که شرط ثبات61 نامیده میشد و براساس آن کشور سرمایهپذیر نمیتوانست با وضع قوانین،تعادل قراردادی را بر هم زند62امروزه،هریک از طرفین قرارداد میتواند به منظور ایجاد ثبات و تداوم در تعادل اقتصادی قرارداد،با استفاده از شرط مذاکرات مجدد و اصلاح و تعدیل،منافع خود را تضمین کند.63
تعدیل قیمت
قرارداد فروش گاز دربردارنده سازوکاری است که طی آن قیمت گاز در طول مدت قرارداد و به فاصلههای یکسان تعدیل میشود.فواصل زمانی برای تعدیل قیمت گاز،ریسک ناکارآمدی قیمت گاز بهدلیل تغییرات بازار درطول زمان را از بین میبرد.معمولا این فاصله زمانی،یک ساله و از ماه اول یک سال کامل تعیین میشود تا در صورت اعمال،عطف بماسبق شود و از ابتدای همان سال اعمال گردد.
ارزش واقعی شاخصی که طرفین انتخاب کردهاند زمانی مشخص میشود که اطلاعات راجع به تغییرات آن بدون ابهام،واضح و صحیح بوده،مرتبا در دسترس قرار بگیرد.بنابراین در صورتی که دسترسی به این اطلاعات و دادهها درطول مدت قرارداد غیرممکن شود یا به نحوی مورد اصلاح قرار گیرد دیگر اراده طرفین محقق نمیگردد.در چنین شرایطی،طرفین تمامی مساعی لازم را برای انتخاب شاخص یا منبع انتشار آن دادهها انجام میدهند و در صورتی که (59). renegotiation and adaptation clauses
(60). Klaus Peter Berger,Renegatiation and Adaptiton of International Investment Contracts:the Role of . Contract Drafters and Arbitrators,Vand.J.,Transational Law,2003,pp.1348-1350
(61). stablization clause
(62).کول مارگاریتا.بی.«شروط ثبات در معاملات نفتی بینالمللی»،ترجمه مصطفی السان و علی رضایی،مجله حقوقی، نشریه مرکز امور حقوقی بینالمللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری،شماره 37 سال 1386،ص 195.
(63). Jeswald W.Salacuse,Renegotiating International Business Transactions:The Continuing Struggle of Lefe Against Form,35 INT'L LAW.,2001,pp.1358-1364
موفق به توافق در این زمینه نشوند کارشناسی مستقل64را منصوب میکنند تا شاخص یا منبع انتشار مناسبی را تعیین کند.
در سازوکار تعدیل قیمت،مهمترین عامل،نوسانات و تغییرات65شاخص(های)انتخابی و میزان پایداری و ثبات این نوسانات و تغییرات است.بنابراین،شرط قیمت گاز هم باید آنقدر منعطف باشد تا این تغییرات را در خود جای دهد و هم باید قابل پیشبینی باشد تا تغییرات ناگهانی نتواند در آن اثر بگذارد در همین راستا خریدار و فروشنده به دنبال ضوابطی هستند تا محدوده این نوسانات را تعیین کنند.شرط قیمت گاز میتواند دارای دو ضابطه باشد؛یکی ضابطه حداقلی(کف قیمت)66که حداقل قیمتی است که تضمینکننده بازگشت هزینهها و حداقل سود متعارف فروشنده است و دیگری ضابطه حداکثری(سقف قیمت)67که در آن خریدار از افزایشهای بیرویه قیمتها مصون میماند.بنابراین،قیمت گاز اعماز قیمت کلی گاز(قیمت پایه بهعلاوه شاخص آن)یا قیمت جزئی از آن مثل تعدیل قیمت پایه میتواند نوسان و تغییر پیدا کند.68
همانطور که در بالا اشاره شد مستنبط از ماده 338 قانون مدنی و اصول حاکم بر شرایط مورد معامله در مواد 216 تا 218 ازآنجا که ثمن یا قیمت مبیع در عقد بیع یکی از عوضین معامله محسوب میگردد و احکام وارد بر مبیع مختص آن نیست و تفاوتی میان ثمن و مبیع از این جهت که هردو مورد معامله محسوب میشوند،وجود ندارد،بنابراین بررسی طبیعت ثمن و تعیین و اوصاف آن،مستلزم بحث ویژهای نیست؛زیرا قواعد حاکم بر مبیع را درباره آن نیز میتوان جاری کرد و بهعنوان قاعده گفت که شرایط لازم در مبیع(مانند وجود،تعیین و معلوم بودن)در ثمن نیز لازم است.بنابراین قیمت نیز در عقد بیع باید عرفا معلوم باشد و علم تفصیلی بدان در این زمینه لازم است.باتوجه به اینکه قیمت گاز در قرارداد فروش گاز براساس فرمولبندیهای خاصی که در بالا آمد،تعیین میشود براساس اصل صحت،اعلام صحت معامله،ارجحیت دارد.براساس نظر یکی از نویسندگان هرگاه مبیع یا قیمت قابلیت تعیین را در آینده داشته باشد در نفوذ بیع اختلاف است و حکم به صحت ترجیح دارد؛69زیرا برای مثال،مرجع قضائی یا داور درهنگام بررسی پرونده و ارجاع امر به کارشناس میتواند دریابد که به چیزی باید حکم کند.
(64). independent expert
(65). price volatility and the movement of selected indices
(66).( floor(or bottom stop
(67).( ceiling(or top stop
(68).. Trimble Niall,Understanding Gas Pricing,op.cit.,p.321
(69).کاتوزیان،ناصر،«قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی»،چاپ هفتم،نشر میزان،1381،ص 295.
ب)شروط مربوط به بازنگری در قیمت گاز
قراردادهای بلندمدت فروش گاز بیشتر در معرض نوسانات و تغییرات بازار قرار دارند تنها از طریق سازوکارهای تعدیل قیمت نمیتوانند منافع فروشنده و خریدار را تضمین کنند،بلکه ساز و کاری نیاز است تا ایشان از تغییرات شدید و ناگهانی قیمتها مصون بمانند.برای مثال، زمانی که قیمتها در بازارهای مشابه بهنسبت قیمت قراردادی افزایش شدید داشته باشند فروشنده بهخاطر این افزایش قیمتها و از دست دادن فرصت فروش گاز با قیمتی بالاتر،خود را مغبون مییابد.همین احساس به خریداری که کاهش شدید قیمتها را در بازارهای مشابه میبیند، دست میدهد؛چراکه خریدار صرفا دچار احساس غبن نمیشود بلکه خرید گاز با قیمت قراردادی برای وی دیگر اقتصادی نیست.برای مثال،این امکان برای خریداری که قصد دارد گاز یا محصولات پتروشیمی یا نیروی حاصل را در بازار رقابتی بازفروش کند،عملا وجود ندارد.در این حالتی ممکن است سازوکار تعدیل و کنترل نوسانات در برابر اینچنین تغییرات بنیادین پاسخگو نباشد.شرط فورسماژور هم نمیتواند در مورد تغییر اوضاع و احوال اقتصادی اعمال شود. بنابراین،در چنین مواردی بازنگری اساسی در سازوکار قیمت گاز لازم میآید و به همین دلیل طرفین درصدد شرط عسروحرج70یا شروط مربوط به بازنگری قیمت گاز71برمیآیند.
1.عسروحرج
در صورتی که درطول زمان بهدلیل تغییرات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی در بازار،یکی از طرفین دچار سختی و صعوبت در اداره امور تجاری خود در یک زمینه بهخصوص شود یا به عبارتی،ادامه پروژه برای وی اقتصادی نباشد مطابق با چنین شرطی،طرفین باید در سازوکار قیمت گاز(اعم از قیمت پایه،انتخاب شاخصها و ارزش هر شاخص)بازنگری کنند.البته طرفین باید در خصوص تعریف دقیق این شرط و مصداق خارجی آن دقت لازم و کافی به خرج دهند.برای اینکه این شرط از حالت یک توافق صرف72درآید و ضمانت اجرای عملی پیدا کند،ممکن است شرط شود که در صورت عدم توافق طرفین برای رسیدن به یک سازوکار جدید برای قیمت، موضوع به کارشناس مستقل مرضی الطرفین ارجاع شود که این ارجاع میتواند نهتنها در خصوص تعیین سازوکار قیمت،بلکه در باب داوری بر سر این مسئله باشد که آیا واقعا شرایط اعمال چنین شرطی محقق گردیده است یا نه.73
(70). hardship
(71). price review provisions
(72). an agreement to agree
(73). Trimble Niall,Gas Sales Agreements,In Upstrem Oil and Gas Agreements,David Martyn R., . London,Sweet Maxwell,1996,p.177
2.شرط بازنگری در قیمت قرارداد74
مطابق با این شرط،یکی از طرفین حق دارد با اثبات ناکارآمد بودن سازوکار فرمول قیمت در شرایط کنونی بازار یا با اعمال حق خود مبنی بر بازنگری در قیمت برای هرچندسال یکبار، درخواست بازنگری بدهد.بنابراین،در اینجا برخلاف مورد فوق،نیازی به تحقق امری در خارج، یعنی ایجاد تغییرات ناگهانی در قیمتها یا عدم پیشبینی اوضاع و احوال اقتصادی وجود ندارد، بلکه صرف اثبات ناکارآمدی سازوکار قیمت یا گذشت زمان و رسیدن زمان مکان اعمال این حق پس از گذشت چندسال مقرر،کافی است،بنابراین،این شرط برای طرفین علی الخصوص فروشندهای که نمیتواند اثبات کند عسروحرج یا شرایط غیرقابل پیشبینی اتفاق افتاده است، مطلوبیت دارد.
در هریک از موارد دوگانه از شروط بازنگری،موارد ذیل باید مورد ملاحظه و توجه طرفین قرار گیرد:
-سازوکار چگونگی توافق طرفین برای بازنگری؛
-سازوکار حل اختلاف و ارجاع امر به کارشناسی مرضی الطرفین در صورت عدم حصول توافق؛
-نحوه اعمال قیمت بازنگری شده و عطف بماسبق شدن آن یا تأثیر آن از تاریخ توافق یا رأی کارشناسی؛
-فواصل اعمال چنین حقی بر حسب سال؛
-استثنای تصمیمات و مقررات دولتی در خصوص اصلاح قیمت از بازنگری.
نتیجه
از خلال مباحث فوق الذکر میتوان چنین نتیجه گرفت که اولا فرض صحت قرارداد فروش گاز اثبات گردید و در واقع اگرچه در زمان انعقاد قرارداد،مبیع،مقادیر گاز و قیمت آن معلوم نیست،، ولی قابلیت تعیین آن براساس فرمولهای مشخص،بدانها علم عرفی میدهد.در اینجا ملاک علم،عرف خاص یعنی متعارف بودن مسئله در میان شرکتهای بینالمللی است نه عرف عام. به عبارت دیگر،مهم نیست که عامه مردم،سازوکار مقدار و قیمت در چنین قراردادهایی را دریابند بلکه در نظر معاملهگران بینالمللی که شرکتهای بزرگ نفتی هستند و نیز درنظر دادرس یا داوری که ابهام ظاهری موضوع را با ارجاع به کارشناسان فنی و مالی خود برطرف میسازند وضعیت مبیع و ثمن درچنین قراردادی معلوم است.
(74).( price review(Price aevision
ثانیا با تدقیق در مفاد عمومی قراردادهای بلندمدت فروش گاز میتوان دریافت هرگاه مدت قرارداد و میزان گازی که قرار است بر مبنای برنامه زمانبندی شده تحویل گردد،زیاد باشد،ریسکهای بیشتری قرارداد را تهدید میکند.در نتیجه،طولانیمدت بودن قرارداد،طرفین را مجبور به پیشبینی ساز و کارهای لازم برای پیشگیری از بروز اختلافات در مذاکرات مجدد قیمت گاز،میزان گاز و کاهش یا افزایش میزان آن میکند.اما طرفین قرارداد فروش گاز چگونه میتوانند این ریسکها را در قراردادهای بلندمدت کاهش دهند؟به عبارت دیگر،طرفین میخواهند ریسک عواملی که ممکن است خواسته ابتدایی و قصد واقعی آنها را متأثر میسازد،کاهش دهند.در ذیل،مهمترین راهکارهایی که طرفین بهطور کلی میتوانند به کار بگیرند تا اینگونه ریسکها را کاهش دهند،برشمرده شده است:
-یکی از طرفین یا هردو درصد بازگذاشتن راهی برای مذاکرات آتی در برخی از شروط اصلی و اساسی هستند،به این علت که این شروط با گذشت زمان و شرایط حادث در بازار ممکن است دیگر کارآمد نباشند.
-برخی شرایط و اوضاع و احوال ممکن است پیش آید که طرفین خواستار توضیح یا رفع ابهام در آن مورد باشند،مثلا شاخصی که دسترسی به این اطلاعات و دادههای مربوط به آن در طول مدت قرارداد غیرممکن شود یا به نحوی مورد اصلاح قرار گیرد.
-واضحترین مثال در تعدیل قرارداد،امکان تعدیل قیمت قراردادی به واسطه تغییر شاخصها یا کاهش یا افزایش قیمت پایه در فرمول قیمت گاز در قراردادهای بلندمدت است.این مسئله را کمتر میتوان در قراردادهای کوتاهمدت مشاهده کرد.
-طرفین برای از سرگیری مذاکرات،تصمیمی آگاهانه و معقول بگیرند؛بهطوری که مکلف باشند براساس شروط قراردادی،مثل شرط بازنگری،هر سه یا چهار سال یکبار،باتوجه به اوضاع و احوال بازار و تغییرات آن،مذاکرات را از سر بگیرند.بنابراین،طرفین از مناقشه بر سر شروط قراردادی دست برداشته،برای رسیدن به خواستههایشان بر این شرط قراردادی تکیه میکنند.
-انتخاب شاخصهای مناسب در فرمول قیمت گاز میتواند راهحل خوبی برای کاهش اختلافات طرفین در طولانیمدت باشد.
-تحویلگیری گاز زودتر از موعد.اگر خریدار گاز بیشتری را از آنچه تعیین شده،تحویل بگیرد میزان گازی که اضافه گرفته با دیگر مقادیری که در ماهها یا سالهای گذشته بیشتر از میزان تعیینی گرفته است،جمع میشود و بهعنوان موازنه حمل پیشاپیش75وی محاسبه میشود.در ماهها یا سالهای بعدی،در صورتی که خریدار از میزان سالانه قراردادی خود،گاز (75). carry forward balance
کمتری تحویل بگیرد،میتواند این امر را به حساب آورد و از این طریق از مسئولیت ناشی از تعهد دریافت یا پرداخت خود بکاهد.
-تحویلگیری گاز دیرتر از موعد.
پایان مقاله
نویسنده : محمد علیخانی
چکیده
یکی از مهمترین عرصههایی که میتواند منافع عمومی و ملی کشورمان را در حوزه اقتصاد و سیاست در سطح بینالمللی رقم بزند،عرصه انرژی و از آنمیان،حوزه گار طبیعی است.ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی باید بکوشد تا از این منبع بهرهبرداری کرده،گاز طبیعی خود را به بازارهای جهانی عرضه کند.طریقه اصلی و مهم برای رسیدن بدین هدف،فروش آن است که میتواند منافع ارزشمندی را برای کشور ما به ارمغان بیاورد.مقاله حاضر میکوشد تا باتوجه به حقوق داخلی به دو رکن اساسی قراردادهای بینالمللی فروش گاز،یعنی مبیع(مقدار)و ثمن(قیمت)بپردازد.حاصل آن،علاوه بر شناخت کامل این دو رکن،محک زدن قراردادهای بلندمدت و بررسی موانع و مشکلات ناشی از طولانی مدت بودن اینگونه قراردادها و تأثیر آن بر روابط طرفین و نتیجتا پیشبینی سازوکارهای مختلف قراردادی جهت رفع این مشکلات است.همچنین در طول این مقاله،خواننده با روشهایی آشنا میشود که به وسیله طرفین به کار گرفته شده تا قرارداد منعطف،قابل بازنگری و قابل تجدیدنظر باشد.
واژگان کلیدی
قرارداد فروش گاز،مقادیر گاز،شروط تعدیل مقدار و قیمت گاز
(*).این مقاله از پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق تجارت بینالملل نگارنده باعنوان«قرارداد فروش گاز»اقتباس گردیده که در شهریورماه سال 1386 در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی دفاع شده است.
مقدمه
در عصرهای مختلف،منابع انرژی متفاوتی مانند چوب،زغال سنگ،نفت و مشتقات آن و گاز مورد استفاده قرار گرفته است.این تغییر منابع انرژی از چوب به زغال سنگ و از زغال سنگ به نفت و گاز بهخاطر ویژگیهای خاصی بوده که هر منبع انرژی نسبت به منبع ماقبل خود داشته است.برای مثال هرچه منبع سوختی از لحاظ میزان انرژی که آزاد میکند،از لحاظ نیازهای فنآوری روز و ازلحاظ زیستمحیطی مطلوبیت بیشتری داشته باشد،آن منبع مورد توجه و استفاده بیشتری قرار میگیرد.1ازمیان همه منابع طبیعی،گاز طبیعی از اهمیت و مطلوبیت بیشتری برخوردار است؛چراکه در میان انرژیها از لحاظ شیمیایی بالاترین نسبت هیدروژن به کربن را دارد.2به علاوه،به دلایل ذیل،نقش گاز طبیعی در قرن 21 انکارناپذیر است:
1.روزبهروز منابع گاز طبیعی اکتشافی در حال افزایش است،بهطوری که این منبع در قرن 22 به مهمترین منبع انرژی طبیعی سوختنی مبدل خواهد شد.3به گزارش مجله نفت و گاز،منابع گاز طبیعی که تا تاریخ 1 ژانویه 2006 کشف شده حدود 112/6 تریلیون فوت مکعب است که نسبت به رقم ثبت شده در تاریخ مشابه سال پیش از خود،حدود 1 درصد افزایش نشان میدهد.4
2.گاز طبیعی با کاهش دیاکسیدکربن و تثبیت ورود گازهای گلخانهای به جو زمین میتواند جریان رو به رشد گرم شدن کره زمین را کاهش دهد.5باوجود این تأثیرات مثبت، مصرف گاز طبیعی با نرخ رشد 4/2 درصد در هر سال،کمی کمتر از مصرف زغال سنگ با نرخ رشد 5/2 درصد است.
3.گاز طبیعی،نوعی از انرژی است که میتواند در بسیاری از تکنولوژیها و قسمتهای مختلف صنایع متفاوت از جمله در تولید در تولید نیروی الکترونیکی و همچنین مصارف خانگی مورد استفاده قرارگیرد.6برای مثال،بخشهای صنعتی و نیروگاههای برق،بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی هستند.در سال 2003 بخش صنعتی 44 درصد و بخش نیروی الکترونیکی 31 درصد از مصرف جهانی گاز طبیعی را به خود اختصاص داده بودند.نرخ رشد استفاده از گاز طبیعی در بین سالهای 2003 تا 2030 از 8/2 درصد در سال به 9/2 درصد در هر سال خواهد رسید.7
4.اگر گاز طبیعی بتواند از طریق شبکه جهانی عرضه گاز انتقال پیدا کند بسیاری از مردم (1).. Morishima H.,Natural Gas Bridging to the Future Energy,http://cat.inist,2006,p.l
(2).. loc.cit
(3).. loc.cit
(4). Chapter 4,Natural Gas,International Energy Outlook,Enerhy Information Administration Report(An, . Official Statistics from U.S Governmont),http://www.eia.doe.gov 2006,p.6
(5).. Morishoma H.,loc cit
(6).. International Energy Outlook,op cit.,p.l
(7).. loc.cit
میتوانند از آن بهرهمند شوند.در این خصوص،روسیه همچنان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی در جهان است که صادرات خالص آن در سال 2003 معادل 3/6 تریلیون فوت مکعب بوده و تمام این گاز از طریق خط لوله منتقل شده است.8
با این حال و در حقیقت امر،گاز طبیعی مشکلات خاص خود را نیز دارد.برای مثال،عرضه و تقاضای بازارهای جهانی گاز طبیعی کمتر از نفت بوده،انتقال آن از محلی به محل دیگر بسیار پرهزینه و مشکل است.9
از لحاظ ذخایر زیرزمینی،تقریبا سهچهارم گاز طبیعی جهان در خاورمیانه و اوراسیا قرار دارد. تا تاریخ 1 ژانویه 2006 روسیه با 5/27 درصد،ایران با 17 درصد و قطر با 9/14 درصد،جمعا حدود 59 درصد از ذخایر جهانی گاز را در مالکیت خود دارند.در سایر نقاط جهان این ذخایر، تقریبا به صورت پراکنده واقع شدهاند.بنابراین،در این میان،ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان دارای جایگاه خاصی ازلحاظ انرژی است و در نتیجه باید بکوشد تا با برداشت صیانتی،تولید بیشتری کرده،آن را در بازار جهانی عرضه کند.برای رسیدن به این منظور،مهمترین ابزار حقوقی در این زمینه،قرارداد فروش گاز است که ماهیت آن از لحاظ حقوق داخلی نیاز به تجزیه و تحلیل دارد،بهویژه از آنرو که در این زمینه کار تحقیقاتی صورت نگرفته است.پیشفرض مبتنی بر واقع در این مقاله همچنانکه قراردادهای بینالمللی نفت و گاز کشورمان حکایت از آن دارند،این است که قرارداد فروش گازی را مورد بررسی قرار دهیم که قانون حاکم بر آن قانون ایران است.در این مجال نمیتوان تمامی اجزای این قرارداد را بهطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار داد؛اما میتوان یکی از مباحث بنیادین مربوط به اینگونه قراردادها را باتوجه به قواعد قانون مدنی ایران بررسی کرد.ثمره این بحث نهتنها میتواند ما را با مباحث تئوریک و جالب دو جزء مهم قرارداد فروش گاز یعنی مبیع و ثمن آشنا کند،بلکه با ساز و کارهایی که برای تعیین مقادیر گاز و قیمتگذاری آن در قرارداد فروش گاز درج میشود، میتوان آشنایی پیدا کرد.
مطابق بند 3 ماده 190 قانون مدنی ایران،موضوع معین که مورد معامله باشد یکی از شرایط اساسی صحت معامله است.مواد 214 تا 216 همان قانون،شرایط کلی مورد معامله و مواد دیگر مانند مواد 342 و 348 بهبعد در عقد بیع،شرایط مبیع را تعیین کردهاند.اگرچه در قانون مدنی، (8).. Morishima H.,loc cit
(9). Demirbas A.,The Importance of Natural Gas as a Wold Fuel,Energy Sources, Part B:Energy and Planning,Vol.l,NO.4,Taylor Francis,Oct-Dec.2006,p.413,and Matthiesen,Henning,To What Extent Do Take-or-Pay Contracts Faciliate the Devdlopment of Infant Gas Markets and What Challenges Do They Pose at the Time of Liberalization?,CEpMlP Annual Review, 2000,www.dunddee.ac.uk/cepmlp.,p.l
تعریفی از مورد معامله نیامده،اما قانونگذار مصادیق آن را هرچند بهطور ناقص در ماده 214 قانون مدنی آورده است.مطابق با ماده مذکور:«مورد معامله باید مال یا عملی باشد که هریک از متعاملین،تعهد تسلیم یا ایفای آن را میکنند».بنابراین،میتوان گفت عقد بیع دارای دو موضوع یا دو مورد است:یک طرف،عین معین یا مال کلی است که در آن یا انتقال مالکیت عین معین به خریدار ثابت میشود یا یک تکلیف حقوقی برعهده بایع نسبت به تسلیم فردی از افراد مال کلی به خریدار پدید میآید.ازطرف دیگر،ثمن است که از سوی خریدار به فروشنده تملیک میشود.بنابراین،به نظر میرسد احکام کلی که در خصوص معلوم بودن مورد معامله در شرایط کلی مذکور در مواد 214 تا 216 همان قانون آمده و آنچه بهطور خاص در عقد بیع در خصوص مبیع و شرایط آن در مواد 348 بهبعد قانون مدنی آمده در خصوص ثمن هم جاری باشد و معلوم بودن عوض(ثمن)در عقد بیع نیز جزء ارکان و از شرایط اساسی عقد بیع است.
اولین فرضیهای که در اینجا مطرح میشود این است که در قرارداد فروش گاز،ظوابطی حاکم است که میتواند علم تفصیلی نسبت به ماهیت دو مورد قرارداد(یعنی مبیع و ثمن)را برای طرفین حاصل کند.حال سؤال این است که چه ضوابطی در قرارداد فروش گاز برای معلوم کردن مبیع و ثمن آن پیشبینی میشود و این علم تفصیلی به چه شکل و به واسطه چه سازوکارهایی حاصل میآید؟این سؤالی است که در این مقاله در پی پاسخ بدان هستیم.لزوم علم تفصیلی در مورد عقد در ماده 216 قانون مدنی در عمومات معاملات و در ماده 342 و 351 قانون مدنی در خصوص عقد بیع آمده است.این علم،موجب ایجاد فضایی مطمئن برای طرفین و ایجاد میل و رضایت آنها میشود.درهمین رابطه در فقه،معاملهای که در آن رضای طرفین مبتنی بر عوامل مبهم است و روابط طرفین و سرنوشت معامله وابسته به شانس و تصادف باشد،بر مبنای حدیث نبوی«نهی النبی عن بیع الغرر»،باطل دانسته شده است.
فرضیه دوم اینکه در قرارداد فروش گاز بهخصوص قراردادهای بلندمدت،هرچه مدت قرارداد و میزان گازی که قرار است تحویل داده شود،زیادتر باشد،ریسکهای بیشتری قرارداد را تهدید میکند.این امر طرفین را مجبور به پیشبینی سازوکارهای لازم برای پیشگیری از بروز اختلافات در مذاکره مجدد قیمت گاز،میزان گاز و کاهش یا افزایش میزان آن میکند.
گفتار اول)معلوم بودن گاز(مبیع)؛ضوابط و شروط تعدیل کننده
مطابق با ماده 342 قانون مدنی که مقرر میدارد:«مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد یا ذرع یا مساحت یا مشاهده،تابع عرف بلد است»، زمانی که مورد معامله کلی است برای معلوم کردن آن باید مورد معامله از سه جهت معلوم گردد: ماهیت،مقدار و اوصاف مهم.منظور از ماهیت،ذات یا جنس است که مورد عقد از آن تشکیل
یافته است و در قرارداد مورد بحث،گاز طبیعی11یا همان ذخایر هیدروکربنی است که شامل متان،اتان،پروپان و ترکیبات هیدروکربنی سنگینتر مانند بوتان،پنتان،هگزان،هپتان و اکتان میشود.اوصاف مهم مورد معامله نیز اوصافی هستند که معمولا در جلب رضایت اشخاص مؤثر واقع میشوند،هرچند ممکن است در ارزش مورد معامله اثری نداشته باشند و به عبارت دیگر، آنچه در قرارداد فروش گاز و کیفیت گاز حائز اهمیت است و در صورت عدم وجود مشخصات لازم،گاز فاقد کیفیت11نامیده میشود.قرارداد فروش گاز،واجد شرطی جهت تعیین مشخصات و کیفیت گازی است که فروشنده متعهد به انتقال آن به خریدار در نقطه تحویل است.همچنین در صورتی که گاز فاقد مشخصات و کیفیت لازم باشد،ضمانت اجرای لازم قراردادی اعمال میشود.مشخصات و اوصافی که ممکن است برای گاز ذکر شود معمولا در رابطه با ترکیب شیمیایی،ارزش حرارتی،دمای گاز و سنگینی آن است.گازی که فاقد کیفیات لازم باشد، میتواند خساراتی را به تجهیزات دریافت،انتقال و مصرف خریداران یا مصرفکنندگان نهایی وارد آورد.رژیم مسئولیتی که قرارداد فروش گاز برای گاز فاقد کیفیت در نظر میگیرد،میتواند یکی از موارد ذیل باشد:
-خریدار،تعهدی برای پرداخت در ازای گاز فاقد کیفیت لازم نداشته باشد. -خریدار میتواند از سازوکار تحویلگیری گاز دیرتر از موعد12استفاده کند اما استفاده از این حق نمیتواند در دوره آزمایش13گاز صورت بگیرد.طی این سازوکار اگر خریدار در قسمتی از سال،گاز را به میزان تعیین شده تحویل نگرفت اما در قبال آن تعهد دریافت یا پرداخت خود را انجام داد،میتواند قبل از پایان سال،آن میزانی را که تحویل نگرفته،بدون پرداخت مبلغی مجدد،تحویل بگیرد.
-جبران خسارتی که برای نقصان یا کسری گاز14پیشبینی شده در این مورد نیز اعمال شود.میزان گازی که معمولا توسط خریدار تعیین میگردد و فروشنده از تحویل آن میزان قصور میورزد،کسری گاز گفته میشود.
یکی دیگر از مواردی که موجب رفع ابهام در مبیع میشود تعیین مقدار یا کمیت آن است.در قراردادهای فروش گاز،مقدار قراردادی،15حداکثر میزان گازی است که فروشنده متعهد میشود در طول مدت قرارداد به خریدار تحویل دهد.این میزان معمولا توسط فروشنده و براساس امکان (10). natural gas
(11). gas quality and off-specification gas
(12). made-up gas
(13). commissioning period
(14). shortfall gas
(15). contract quantity
بهرهوری اقتصادی از مخازن تخمین زده میشود و باید پاسخگوی نیازها و مقتضیات تجاری خریدار باشد.مقدار روزانه گاز،مقدار گازی است که روزانه تحویل داده میشود و نشان دهنده میانگین سالانه گازی است.تعیین این میانگین،فینفسه اهمیت خاصی ندارد،بلکه آنچه تعیین این امر را مهم میسازد این است که میزان روزانه قراردادی در واقع،مبنای محاسبه در بسیاری از شروط دیگر قرار میگیرد.
مبحث اول)مقادیر گاز در انواع قراردادهای فروش گاز
مشخص بودن یا نبودن مقدار گازی که فروشنده در طول مدت قرارداد گاز متعهد به تحویل آن است،بستگی به این دارد که قرارداد فروش گاز از کدام نوع از قراردادهای معمول در صنعت گاز باشد.بهطور کلی،دو نوع قرارداد در صنعت گاز وجود دارد:بنا به آنچه نامگذاری میکنیم،یکی قرارداد تهیه و تحویل گاز17و دیگری قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار.18
الف)مقدار در قرارداد تهیه و تحویل گاز
در قراردادهای نوع اول،یعنی قراردادهای تهیه و تحویل گاز،یک کالای متجانس و همگون است و فروشنده متعهد میشود که مقادیر مشخصی از آن را در یک دوره مشخص به خریدار تحویل دهد.مشخصههای این نوع قراردادها عبارتند از:
-عدم اختصاص میدان گازی خاص:این قرارداد در واقع،قرارداد تهیه و عرضه یک میزان گاز مشخص در یک دوره زمانی معین است و در آن،میدان گازی خاصی بهعنوان منبع عرضه به خریدار اختصاص نمییابد و فروشنده مختار است از هر میدان گازی که میخواهد گاز را به خریدار عرضه کند.بنابراین،ممکن است چندین مشتری از یک میدان یا مجموعهای از میادین تحت قراردادهای جداگانه،گاز دریافت کنند.
-میزان گاز مشخص و ثابت:میزان گازی که فروشنده به خریدار میدهد ثابت و پایدار است.حتی اگر تغییری(کمی یا زیادی)در میزان گاز پدید آید براساس شروط قراردادی است و بستگی به خصیصههای میدان گازی خاص در تهیه گاز ندارد.
-مدت قراردادی ثابت:مدت قراردادی،ثابت و تغییرناپذیر است و شرط فسخ قرارداد به دلیل اقتصادی نبودن قرارداد،وجود ندارد.
-منابع گازی معمول:ازآنجا که قرارداد تهیه و تحویل گاز،بیان کننده خصایص میادین (16). daily contract quantity
(17). supply contracts
(18). depletion contracts
خاصی نیست،بهطور سنتی،جهت فروش گاز میادین بزرگ استفاده میشود.19
بنابراین در این نوع از قراردادها مبیع از جهت مقدار گازی که فروشنده در طول مدت قرارداد بدان متعهد میشود مشخص و معلوم بوده،به قرارداد از این حیث ایرادی وارد نیست.
باتوجه به تقسیمبندی سهگانه عقد بیع در حقوق ایران به بیع عین معین،کلی در معین،و کلی فی الذمه و تعاریف و ارکان قراردادهای تهیه و تحویل گاز مذکور در فوق میتوان گفت این نوع از قراردادها از نوع کلی فی الذمه هستند؛چراکه تکلیف فروشنده،تهیه و تحویل فرد معین از افراد کلی،یعنی میزان ثابتی از گاز با وصف مشخص شده در قرارداد است،بنابراین،قرارداد مزبور از جهت علم به مبیع و حصول شرایط،مصداق ماده 351 قانون مدنی است:«درصورتی که مبیع کلی(یعنی صادق بر افراد عدیده)باشد بیع وقتی صحیح است که مقدار و جنس و وصف مبیع ذکر شود».نتیجتا با فرض حاکمیت قانون ایران،اینگونه قراردادها از این حیث فاقد ایراد بوده، صحیح هستند.
ب)مقدار در قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار
اما مطابق با قراردادهای نوع دوم،فروشنده،میدان گازی خاصی را به خریدار اختصاص میدهد و متعهد میشود که تمام یا درصد معینی از گاز را که از لحاظ اقتصادی باصرفه است به منظور فروش به خریدار تولید کند.موارد آتی از ویژگیهای این نوع قرارداد است:
-اختصاص منبعی واحد جهت عرضه به خریدار:این مورد،اصلیترین خصیصه این نوع قرارداد است و در واقع،گاز از منبع خاصی برای خریدار تهیه و به وی عرضه میگردد که معمولا و نه همیشه در انحصار آن خریدار خاص قرار دارد.
-مقادیر گاز به قابلیت میدان گازی بستگی دارد:تولید گاز در ابتدای امر از میزان کم آغاز میشود تا اینکه در یک دوره زمانی به مرحله تثبیت خود میرسد و پس از این دوره،دوباره یک دوره افول خواهد داشت.بنابراین،مقدار گازی که مطابق قرارداد،قرار است تحویل خریدار شود در وابستگی کامل با دورههای صعود،تثبیت و افول در استخراج گاز از میدان گازی به سر میبرد.
-فسخ قرارداد:اگرچه بیشتر قراردادهای اختصاص میدان گازی دارای شروط قطعی و ثابت هستند،اما ممکن است حاوی شرطی بهنفع فروشنده باشند که طی آن وی بتواند قرارداد را به دلیل اینکه تولید گاز از آن میدان گازی،دیگر اقتصادی نیست،فسخ کند.
-مناسب برای میادین گازی کوچک و متوسط:قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار از (19). Trimble Niall,An Introduction to Gas Sales Agreements,Oil and Gas Law Taxation Review, . Vol.10,Sweet Maxwell,1992,331
یک طرف،بیان کننده خصایصی است و این خصایص معمولا در میادین گازی کوچک و متوسط یافت میشود و از طرف دیگر،در این نوع قرارداد،خریدار،صرفا یک شخص است و اختصاص میادین گازی بزرگ برای یک خریدار مناسب نیست.
دورههای مختلف مقادیر گاز در طول مدت قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار به شرح ذیل است:
1.دوره تثبیت در مقدار روزانه گاز:2در قرارداد اختصاص میدان گازی به خریدار،یک دوره ثابت جهت تحویل میزان روزانه قراردادی برای سالهای اولیه قرارداد تعیین میشود که «دوره تثبیت مقدار روزانه قراردادی»نامیده میشود.این دوره میتواند برای مدت مشخصی باشد.یا ممکن ایت شرط شود که این دوره تا زمان تولید نسبت معینی از ذخایر گازی ادامه داشته باشد.در قرارداد تهیه و تحویل گاز،میزان روزانه قراردادی در تمامی دورههای قرارداد به میزانی است که در قرارداد معین و مشخص گردیده است.
2.دوره افول مقدار روزانه گاز:21بعد از اتمام دوره تثبیت،قرارداد اختصاص میدان گاز،وارد «دوره افول مقدار روزانه گاز»میشود.در این دوره مقدار روزانه گاز هر سال براساس ظرفیت تولید میدان گازی تنظیم میشود.بهطور کلی در این دوره،میزان روزانه گاز،بالاترین حدی است که آن میدان یا میادین گازی میتوانند پاسخگو باشند.فروشنده تا هرسال موظف است میزان روزانه گاز را در دوره افول مشخص و به خریدار در مدت معینی اطلاع و اخطار دهد.اگر خریدار در آن اختلاف کند. موضوع میتواند به موجب شرط قرارداد به یک متخصص مستقل جهت حل اختلاف ارجاع شود.لازم به ذکر است که قرارداد تهیه و تحویل گاز بنا به ویژگیهای خاص خود،این دوره را ندارد.
3.ظرفیت تحویل گاز:22این ظرفیت که هم در قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار و هم در قرارداد تهیه و تحویل گاز وجود دارد عبارت است از حداکثر میزان روزانه گازی که خریدار میتواند مطابق قرارداد تعیین کند و فروشنده موظف به تحویل آن است.این میزان، نسبت مشخصی از میزان روزانه گاز است.در نتیجه،هنگامی که میزان روزانه شروع به کاهش میکند یا به عبارتی دوره افول میزان روزانه گاز شروع میشود،ظرفیت تحویل هم ه همان نسبت کاهش مییابد.
4.سطح حداقلی تعیین مقدار گاز و سطح صفر در تعیین مقدار گاز:از آنجا که تجهیزات تولید گاز در سطوح تولید پایین همیشه بهطور مطلوب کار نمیکنند،خریدار میتواند و مشتاق است تا یک کف یا سطح حداقلی تعیین گاز را برای خود نگه دارد.این حداقل میتواند (20). Plateau period
(21). decline DCQ
(22). delivery capacity
نسبت مشخصی از میزان روزانه گاز یا میزان ثابتی از نرخ تولید باشد.اگرچه بیشتر قراردادهای فروش گاز به خریدار اجازه میدهند که میزان گازی که درخواست میکند صفر باشد،اما خریدار مجاز نیست از حداقلی که تعیین شده،پایین بیاید.
5.حداکثر مقدار قراردادی:اینکه فروشنده به خریدار اجازه دهد مقدار بیشتری از میزان روزانه گاز را جهت تحویل گاز مطالبه کند«عامل نوسان»نامیده میشود که نشان دهنده بیشترین میزانی است که خریدار میتواند به آن دست یابد.به عبارت دیگر،«حداکثر میزان قراردادی»بالاترین مقدار گازی است که خریدار میتواند در هرروز جهت تحویل در نقطه تحویل معین کند و این تعیین میزان از سوی خریدار میتواند بر روی شروط دیگر از جمله کسری گاز،گاز اضافی،و تحویلگیری کمتر یا بیشتر از میزان تعیینی تأثیر گذارد.فروشنده باید مطمئن باشد که تجهیزات تولید و انتقال وی توان تحویلدهی این میزان گاز را دارد.حتی در بعضی موارد،فروشنده مجبور میشود تا جهت نصب تجهیزات اضافی،هزینههایی را متحمل شود که این خود میتواند یکی از عوامل افزایش قیمت قراردادی شود.23
از میان تقسیمبندی انواع بیع،میتوان گفت که قرارداد اختصاص میدان گاز به خریدار به نوع بیع کلی در معین نزدیکتر است؛چراکه فروشنده مکلف است میزان گاز مشخصی را که براساس طبیعت میدان گازی تعیین میشود در طول دوره قراردداد به خریدار تحویل دهد.با این فرض که گاز مزبور را مثلی بدانیم در حقیقت این نوع قرارداد مانند قرارداد فروش 100 تن گندم از انبار 1000 تنی گندم است.بنابراین،از جهت رعایت مقررات مبیع،این قرارداد تحت شمول ماده 351 قانون مدنی قرار میگیرد و مقدار،جنس و وصف مبیع باید مشخص گردد. همانطور که ملاحظه میشود در نوع اخیر از قراردادهای فروش گاز،مقدار گاز ممکن است براساس افزایش یا کاهش مقدار گاز مخزن تنظیم شود و مقدار قراردادی میتواند تحتتأثیر تخمینهایی باشد که از میزان گاز مخزن زده میشود.طبیعتا اگر مقدار گاز دچار نوسان شود این سؤال را به ذهن متبادر سازد که آیا طرفین در خصوص چنین مبیعی علم تفصیلی دارند یا مورد معامله دارای ابهام است؟بنابر ماده 342 قانون مدنی،کمیت مورد معامله یا با مشاهده و یا با ضابطه متعارف مانند وزن یا کیل یا عدد یا ذرع با مساحت معلوم میگردد.به عبارت دیگر،مطابق با این ماده،کمیت مورد معامله میتواند با ضابطه عرف بلد معلوم شود.بنابر یک نظر،منظور از عرف بلد،عرف محل اقامت طرفین معامله است و ارجاع مذکور به عرف اقامتگاه طرفین از آن جهت است که ایشان عادتا رسم،روش و ضوابط معمول در اقامتگاه خود را میشناسند و مورد معامله با ضابطه مزبور برای طرفین معلوم میشود.24البته این نظر جای تأمل دارد، (23).. Trimble Niall,An Introduction to Gas Sales Agreements,op.cit.,p.332
(4).شهیدی،مهدی،«حقوق مدنی:تشکیل قراردادها و تعهدات»،انتشارات مجد،چاپ اول،1380،ص 304.
علی الخصوص در قراردادهای بینالمللی که محل اقامت طرفین در دو کشور متفاوت است.در صورت حکومت قانون ایران میتوان گفت در قراردادهای بینالمللی،مقصود طرفین،عرف مکان یا منطقه خاصی نیست و معلوم بودن آن نزد شرکتهای بینالمللی نفت و گاز بهعنوان بازیگران اصلی این نوع معاملات،کافی است.بنابراین،در صورت معلوم بودن کمیت مورد معامله(گاز)نزد این شرکتها میتوان گفت شرایط مذکور در قانون مدنی احراز گردیده است.
بهطور خلاصه،آنچه در صنعت گاز ایران رواج دارد انعقاد قراردادهای نوع اول است که با توجه به مقررات بررسی شده براساس قانون مدنی میتوان گفت اینگونه قراردادها صحیح هستند،اما در خصوص نوع دوم از قراردادهای مذکور که در حال حاضر در ایران مرسوم نیست به نظر میرسد اختصاص میدان گاز به خریدار به مفهوم اعطای حاکمیت و مالکیت به خریدار نیست و از این حیث،مغایرتی با اصول قانون اساسی مبنی بر حاکمیت دولت بر منابع تحت الارضی ندارد؛زیرا همانطور که گفته شد،اختصاص منبع واحد جهت عرضه گاز به خریدار صرفا بدین معنا است که گاز از منبعی خاص جهت تهیه و تحویل به خریدار تعیین گردد.
مبحث دوم)تعدیل مقادیر گاز و شروط مربوط
در قراردادهای فروش گاز عموما خریدار متعهد میشود که در قبال گازی که تحویل میگیرد قیمت تعیین شده در قرارداد را بپردازد و حتی در صورتی که گاز را به اراده خود تحویل نگیرد و این مقدار گاز در سال،کمتر از حداقل میزان گازی باشد که تعهد به تحویل گرفتن آن را دارد باید قیمتی برابر با این مقدار گاز را بپردازد.چنین ضابطهای را مقدار دریافت یا پرداخت سالیانه35 مینامیم.به عبارت دیگر،خریدار یا باید مقدار گازی که طی سازوکار تعیین روزانه گاز26مشخص میسازد و در سال نباید کمتر و بیشتر از حداقل و حداکثر میزان گاز سالیانه باشد،تحویل بگیرد و قیمت قراردادی آن را بپردازد یا اینکه در صورت عدم دریافت گاز،قیمتی معادل با آن را بهعنوان جریمه بپردازد.37در واقع،فلسفه چنین جریمهای بازگشت هزینه های اولیه،هزینههای عملیاتی و پوشش سود مورد انتظار از پروژه(همچنانکه در گفتار بعدی از آن سخن خواهیم گفت)است. مقدار دریافت یا پرداخت سالیان گاز معمولا درصدی(60 تا 100 درصد)از مقدار سالانه گاز است.مقدار سالانه گاز28ثابت نیست و میتواند مورد تعدیل قرار بگیرد.29شروطی که میتوان (25). annual take or pay quantity
(26). daily nomination
(27). Davey Henry,ááTake or pay''andááSend or pay'':A Legal Review and Long-Term Prognosis,Oil and . Gas Law and Taxation Review,Vol.15,Sweet Maxwell,1997,p.419
(28). annual contract quantity
(29). adjusted ACQ
بر مبنای آنها مقدار سالانه گاز را تعدیل کرد،عبارتند از:
1.گازی که تحویل خریدار نشده است:30مطابق با این شرط،مقدار گازی که فروشنده از تحویل آن به خریدار قصور ورزیده است و به آن نقصان یا کسری گاز31گفته میشود و شامل گاز فاقد کیفیت نیز میگردد،میتواند مبنای تعدیل قرار گیرد.
2.فورس ماژور:براساس شرط فورس ماژور،گازی که فروشنده یا خریدار به دلیل حوادث قهری،قادر به تحویل دادن یا تحویل گرفتن آن نبودهاند،میتواند مبنایی برای تعدیل مقدار سالیانه گاز قرار گیرد.چنین فورس ماژوری در رابطه میان خریدار با مصرفکنندگان نهایی خود که گاز را به آنها تحویل میدهد نیز قابل استناد برای تعدیل است.
3.تحویلگیری گاز دیرتر از موعد-برمبنای این شرط،اگر خریدار در طی یک سال یا سالیانی،گاز بیشتری را دریافت کرده و در ازای آنها هم پرداخت صورت داده باشد،درصورتی که در یکی از سالهای آتی،کمتر از مقدار دریافت یا پرداخت سالیانه خود گاز دریافت کند،میتواند از اعتبار سالهای گذشته خود،مبنی بر تحویلهایی که زودتر از موعد انجام داده از میزان تعهد مذکور در یک سال بکاهد و گاز کمتری را تحویل بگیرد.32
موارد تعدیل مذکور در بالا معمولا منجر به تعدیل مقدار کل قرارداد نمیشود که در این صورت،تعدیلهای مزبور صرفا تعدیلهایی است که طی آن خریدار یا فروشنده میتواند از آنها استفاده کرده،میزان گاز را که در مقطعی از زمان تحویل نگرفته یا تحویل نداده در مقطع زمانی بعدی براساس شروط قراردادی پیشبینی شده تحویل بگیرد یا تحویل دهد.ضمانت اجرای تعیین شده بهعلت تخلف از تحویلدهی یا تحویلگیری گاز از سوی فروشنده یا خریدار این است که برای مثال،خریدار میتواند همان گاز را در دورهء زمانی مشخصی با تخفیف در قیمت تحویل بگیرد یا اینکه در همان زمان،خسارت خود را بهخاطر کسری یا کاهش گاز مطالبه کند.فروشنده هم میتواند درصورتی که خریدار،گاز تعیین شده را تحویل نگیرد از ضمانت اجرای دریافت یا پرداخت براساس آنچه در بالا گفته شده استفاده کند.اما چنانچه تعدیلهای فوق،ولو به صورت نادر،منجر به تعدیل مقدار کل قراردادی بشود علی الخصوص در قرارداد اختصاص میدان گاز که مقدار گاز ممکن است براساس افزایش یا کاهش مقدار تنظیم شده و مقدار قراردادی تحتتأثیر تخمینهایی باشد که در مورد میزان گاز مخزن صورت میگیرد،این سؤال به ذهن متبادر میگردد که آیا در خصوص چنین مبیعی علم تفصیلی هست یا مورد معامله دارای (30). non delivered gas
(31). shortfall gas
(32). Trimble Niall,Gas Contracts for Power Generation,Oil and Gas Infrastructure and Midstream . Agreements with Precedents,London,Langham Legal Publishing,1999,p.93
ابهام است؟بنابر ماده 342 قانون مدنی،کمیت مورد معامله میتواند با ضابطه عرف بلد معلوم شود.همانطور که گفته شد از آنجا که قراردادهای فروش گاز مور بحث،واجد جنبه بینالمللی هستند و عرف مکان یا منطقه خاصی موردنظر نیست به نظر میرسد معلوم بودن آن نزد شرکتهای بینالمللی نفت وگاز بهعنوان بازیگران اصلی این نوع معاملات کافی باشد.بنابراین، از حیث تعیین مقدار گاز از آنجا که قابلیت تعیین هم به مبیع علم عرفی میدهد صحت بیع به صواب نزدیکتر است.
گفتار دوم)تعیین قیمت گاز(ثمن)؛ضوابط و تعدیل آن
قرارداد فروش گاز،متضمن شرطی است که طی آن،قیمت مقدار گازی که به وسیله فروشنده به خریدار تحویل داده میشود،تعیین میگردد.قیمت گاز بستگی به این دارد که واحد مقدار گاز در قرارداد بر چه اساسی تعیین گردیده است؛چراکه مقدار گاز،هم میتواند براساس ارزش حرارتی33آن تعیین شود و هم میتواند براساس واحد حجم34باشد.
میتوان گفت در نظر طرفین،تعیین قیمت گاز که تضمینکننده دیگر شروط قرارداد است با اهمیتترین قسمت قرارداد تلقی میشود.دریافت ثمن مناسب در واقع،تضمینکننده ثبات اقتصادی قراردادهای بلندمدت فروش گاز است.
قیمت گاز همچنین میتواند مبنایی برای تعیین قیمت دیگر مقادیر تعیینی در قرارداد باشد؛ برای مثال مقادیری چون قیمت گاز اضافی،35قیمت گاز که توسط فروشنده تحویل داده نشده (نقصان یا کسری گاز)،36قیمت گاز آزمایشی37و بهای گازی که خریدار کمتر یا بیشتر از میزان تعیین شده در قرارداد تحویل میگیرد.38
تعیین قیمت گاز با تعیین نفت از یک جنبه اساسی باهم متفاوتند و آن اینکه برخلاف نفت،برای گاز،قیمت تجاری بینالمللی شناخته شدهای39وجود ندارد،حتی اگر بتوان بازارهای محلی مشخصی را یافت که ارائهدهنده قیمت تجاری باشند و در قراردادها از آنها بهعنوان مرجع (33).ارزش حرارتی یا گرمایی( Calorific value )به میزان گرمایی اطلاق میشود که برای بالا بردن دمای یک پوند (59/453 گرم)آب خالص از 59 درجه فارنهایت به 60 درجه فارنهایت در فشار مطلق 7/14 لازم است.واحد آن،بی.تی.یو ( British Thermal Unit )است و با ژول اندازهگیری میشود:به عبارتی،هربی.تی.یو تقریبا معادل 1055 ژول است.
(34).حجم( volume )به میزان گازی اطلاق میشود که در صورت ثابت بودن فشار(7/14)و دما(60 درجه فارنهایت)در یک فوت مکعب جا اشغال میکند.حجم گاز با مترمکعب نیز اندازهگیری میشود.برای مثال یک متر مکعب تقریبا معادل 3/35 فوت مکعب میباشد.
(35). excess gas price
(36). shortfall gas price
(37). commissioning gas price
(38). premiums for undertake and overtake gas
(39). generally recognized intemnational trading price
(نقطه عطف)استفاده کرد.بنابراین،بدین علت که در بازار گاز،قیمتی که طرفین قرارداد فروش گاز بتوانند بر آن تکیه کنند،وجود ندارد قیمت گاز باید در چارچوب قرارداد موجود و اوضاع و احوال اقتصادی خاص حاکم میان طرفین مورد مذاکره قرار گیرد.
خریدار به دنبال قیمتی است که در طول مدت قرارداد در مقایسه با قیمت دیگرسوختها قابل رقابت بوده و منتج به اختلاف غیرقابلقبول میان بهایی که برای گاز پرداخت میکند و درآمد حاصل از کالایی که وی میفروشد(برای مثال قیمت نیروی تولیدی،قیمت محصولات پتروشیمی حاصل یا قیمت بازفروش گاز)نشود.
فروشنده نیز متوجه این مسئله است که قیمت گاز،نهایتا بهایی است که خریدار قادر به پرداخت آن است،نه بهایی که وی انتظار دریافت آن را دارد.بنابراین،اصل مذکور،اصل اساسی توافق طرفین بر سر تعیین قیمت قابلقبول برای گاز را تشکیل میدهد؛چراکه گازی که فروخته نشود و در اعماق زمین نگه داشته شود برای فروشنده ارزش مالی نخواهد داشت.
از نظر فروشنده،قیمت گاز باید پوششدهنده سه عامل باشد:
1.هزینههای زیرساختی:40هزینههای سرمایهای برای زیرساختهای تولید گاز،اعماز هزینههای اکتشاف و توسعه(و انتقال آن)؛
2.هزینههای عملیاتی:41هزینههایی که فروشنده در رابطه با تولید گاز(و انتقال آن به نقطه تحویل در صورتی که مطابق با قرارداد،انتقال گاز برعهده فروشنده است)متحمل شده است.
3.سود مورد انتظار:42سود تجاری لازم در تجارت تولید(و انتقال)گاز؛چراکه فروشنده به دنبال چیزی بیش از بازگرداندن هزینههای خود است.43
هزینههای مذکور در بند اول از موارد فوق الذکر،ممکن است مستقیما توسط فروشنده یا اشخاص دیگری که پروژههای بالادستی را تأمین مالی میکنند مانند وامدهندگان به فروشنده انجام گردد.بنابراین،زمانی که هزینههای پروژه توسط وامدهندگان انجام میشود تعیین قیمتی مناسب برای گاز در قرارداد فروش گاز میتواند تضمینکننده سود مورد انتظار ایشان یعنی همان سود مذکور در بند سوم از موارد بالا باشد.
زمانی که هزینههای زیرساختی تولید و انتقال گاز قبلا توسط قرارداد فروش گازی که فروشنده آن را با دیگری منعقد کرده بهطور مناسبی پوشش داده شده،ممکن است خریدار این (40). infrastructure costs
(41). operating costs
(42). expected return
(43). Roberts peter,Gas Sale Gas Transportation Agreement:principles and practice,London,Sweet . Maxwell,2004,p.116
ایراد را بگیرد که قیمت گاز و تعهدات دریافت یا پرداخت وی نباید دربر گیرنده این هزینهها برای باردیگر باشد؛اما در نظر فروشنده،قیمت باید موجب بازگشت هزینههای اولیه و هزینههای عملیاتی و نیز دربر دارنده منافع قابل قبولی از پروژه باشد.44
حتی در صورتی که فروشنده بهطور قطع و یقین،بازگشت تمامی هزینههای فوق الذکر را در قرارداد فروش گاز پیشبینی کرده باشد به محض اینکه در اثنای مدت قرارداد هزینهها تا حدودی بازگردانده شد خریدار خواستار کاهش قیمت گاز یا کاهش تعهدات دریافت یا پرداخت میشود؛چراکه در نظر وی با از بین رفتن ریسک عدم بازگشت هزینهها تعادل اقتصادی پروژه به نفع فروشنده ازبین رفته است.اما این ادعای خریدار میتواند با ادعای فسخ قرارداد به دلیل اقتصادی نبودن قرارداد45همراه باشد.46
زمانیکه از جریان تولید گاز،منفعتی تبعی مانند میعانات همراه گاز47عاید فروشنده گردد، خریدار ممکن است خواستار تنزیل قیمت گاز شود.
قیمت گاز میتواند به دلایل متعدد دیگر در حین مذاکرات و انعقاد قرارداد یا در اثنای مدت قرارداد،مورد مذاکره و چالش قرار گیرد و هریک از طرفین بنابر سازوکارهای پیشبینی شده در قرارداد،خواستار کاهش یا افزایش آن گردد.
مبحث اول)تعیین قیمت گاز(ثمن)و انتخاب شاخص
هدف از سازوکار قیمتگذاری این است که منافع درازمدت فروشنده و خریدار تأمین شود و قیمتی مورد توافق قرار گیرد که ریسکهای مربوط به قیمت به نسبتی عادلانه میان طرفین تقسیم شود.برای فروشنده،دو هدف اصلی متصور یکی تعیین قیمت براساس ارزش گاز باتوجه به نوسانات بازار و طول مدت قراداد،و دیگری ایجاد اطمینانخاطر برای تولیدکننده در رابطه با سرمایهگذاریهای زیرساختی در میادین گازی.ازمنظر خریدار نیز تغییر قیمت گاز باید در یک مقایسه نسبی با قیمت دیگرسوختها در بازار با آنها رقابت کند.بهطور کلی،هدف خریدار از تنظیم (44). Beggs Daniel,Gas Sales and Supply Contracts,in Natural Gas Agreements,ed.Martyn R.David, . London:Sweet Maxwell,2002,p.152
(45).: economic termination فروشنده میتواند برای خود حق فسخی را پیشبینی کند که طی آن،هرگاه ادامه تولید گاز،دیگر از لحاظ اقتصادی بهصرفه نباشد قرارداد را فسخ کند.البته ممکن است در قرارداد،تعریفی از اینکه چه موقع،پروژه اقتصادی است و چه موقع،اقتصادی نیست،ارائه نشده باشد و این امر موجب اختلاف طرفین شود.رویه متعارف و معقول در صنعت نفت و گاز در این زمینه با درج تعریفی صریح مانند جریان وجهنقد مثبت( posetive cash flow )بهمعنای مابهالتفاوت مناسبی از هزینه تولید و عواید دریافت شده توسط فروشنده)میتواند معیار اقتصادی بودن یا نبودن قرار گیرد.
(46).. loc.cit
(47). associated condensate
سازوکار قیمت گاز آن است که قیمت گاز به نحوی باشد که منافع قابل قبولی را برای وی در طول مدت قرارداد به همراه داشته باشد.48
الف)تعیین قیمت گاز
قیمت گاز میتواند براساس قیمتهای منتشر شده در بازارهای داخلی صورت بگیرد.مثلا در قراردادی که یک طرف آن کشور انگلستان است قیمت گاز منتشر شده در آن.بی.پی49میتواند مبنایی برای تعیین قیمت گاز در قرارداد فیمابین طرفین قرار گیرد.بنابراین،چنین قیمتی در واقع بهطور کلی یا بهطور جزئی بیان کننده قیمتی است که براساس تغییرات بازار در طول زمان تغییر مییابد.در قراردادهای بلندمدت فروش گاز،طرفین تمایلی به استفاده از چنین روشی ندارند؛چراکه قیمت گاز ممکن است دستخوش تغییرات ناگهانی و غیرقابل قرار گیرد.
روش دیگر این است که طرفین بر قیمتی ثابت توافق کنند؛اما طرفین در خصوص این روش هم تمایلی نشان نمیدهند؛چون باتوجه به تغییرات بازار در طولانیمدت،قیمت ثابت نمیتواند بازتابی از ارزش نسبی گاز باشد.چنین سازوکارهایی معمولا در قراردادهای کوتاهمدت یا میانمدت مورد استفاده قرار میگیرد.
روشی که در قراردادهای بلندمدت میتواند مورد توافق طرفین قرار گیرد روشی ترکیبی است.در اینروش ابتدا طرفین،قیمت پایه را براساس اوضاع و احوال تجاری در قراردادی مشخص تعیین میکنند که این قیمت پایه در طول زمان بر مبنای شاخصی50تعریف شده تعدیل میشود:
( p-p0+((f))+((A) که در این فرمول،( P )قیمت،( P0 )قیمت پایه تعریف شده،( f )ضریب و( An )میانگین تغییرات در قیمت رفرنسی مشخص( A )در مدت زمانی تعریف شده برای بازنگری در قیمت ( n )است.
فرمول معمولتر اما پیچیدهتر در قرارداد فروش گاز،تعدیل قیمت پایه به ارجاع به فرمول ضربدری51دربر دارنده بیش از یک شاخص است: (48). Coop Graham Laurent Gouiffes,Arbitration and Pricing Mechanisms in International Gas sale contracts,Oil,Gas Energy Low Intelligence,Volume I,issue?02,www.gasandoil.com/ogel/,March 2003,p.3
(49). national balacing point
(50). index
(51). multiplicative formula
( P-P0(O.5+GO/GO0 O.5+HSFO/HSFO0 در این فرمول،( P )قیمت،و حاصلضرب( P0 )قیمت پایه تعریف شده در نوسانات ارزش شاخصهای تعیین شده است.در این مثال،صورت کسر،قیمت کنونی گازوئیل(نفت گاز)،52تقسیم بر مخرج کسر،قیمت تاریخی توافق شده گازوئیل(نفتگاز)53شده و نتیجه در عدد مشخصی( O.5 )ضرب میشود.همین وضعیت در مورد شاخص دیگر،یعنی نفت کوره (نفت سیاه)با سولفور بالا54اعمال و نتیجه در قیمت پایه ضرب میشود.55
همچنین سازوکار تعدیل قیمت میتواند به صورت فرمول جمعی56باشد:57
( P-P0+(O.5+GO-GO0)+(O.5+HSFO-HSFO0 تعریف متغیرها و شاخصها همان است که در بالا ذکر شد.
ب)انتخاب شاخص
همانطور که دیدیم هدف نهایی از تعیین قیمت گاز،درج فرمولی است که بتواند بهطور منصفانه رضایت طرفین را در طول مدت قرارداد در میان تغییرات موجود در بازار جلب کند.در این میان نباید تعصب خاصی بر اعمال یکی از فرمولهای فوق الذکر داشت؛بلکه ترکیبی از این دو با انتخاب هر شاخصی که طرفین،راحتتر بدان توافق میکنند،میتواند در قرارداد گنجانده شود.
شاخصهای ذیل،شاخصهایی هستند که در زمان انتخاب،توسط طرفین مورد ملاحظه قرار میگیرد:58
1.قیمت نفتخام:تغییرات مظنه قیمت نفتخام بهعنوان شاخص معمولا برای فروشندهای که شرکتی نفتی است مطلوبیت خاصی دارد چراکه چنین فروشندهای با بازار تجارت نفت و نوسانات قیمت آن آشنا است.در عوض،خریدار تمایلی به چنین شاخصی ندارد،زیرا بعید است عواید ناشی از بارفروش یا مصرف گاز با وضعیتی مشابه رشد کند.
2.قیمت مشتقات نفتی در معاملات بینالمللی:فروشندهای که شرکتی نفتی است به همان دلایل گفته شده تمایل به درج قیمت بینالمللی مشتقات نفتی،چون گازوئیل(نفت گاز)و نفت کوره(نفت سیاه)با سولفور بالا یا پایین بهعنوان شاخص در قیمت گاز دارد.
(52).( gas oil price(Go
(53).( Historic price of Gas oil(Go0
(54). high sulfur fuel oil
(55). Trimble Niall,Understansing Gas Pricing Provision,Oil and Gas Law and Taxation Review,Vol.ll, . Sweet Maxwell,1993,p.319
(56). additive formula
(57).. loc.cit
(58).. Roberts Peter,op.cit.,pp.119.120
3.قیمت مشتقات نفتی در بازارهای داخلی:خریدار،رغبت بیشتری به قیمت مشتقات نفتی در بازار داخلی بهعنوان یک شاخص در قیمت گاز دارد بدین شرط که قیمت این مشتقات در بازاری ملاک قرار گیرد که خریدار میخواهد در آن گاز یا مشتقات آن را بفروشد.
4.قیمت برق:قیمت برق در بازار مصرفکنندگان نهایی از آن جهت که رقابت نزدیک با قیمت گاز در بازار مشابه خود دارد،برای خریدار بهعنوان یک شاخص در قیمتگذاری گاز مطلوبیت دارد.
5.قیمت زغال سنگ:برای فروشنده،زغال سنگ فاقد جذابیت کافی است؛چراکه این سوخت در مقایسه با گاز،سوختی ناپاک و دارای نسبت انرژی کمتری است و احتمال افزایش قیمت آن باتوجه به این خصوصیات بسیار کم است.اما زمانی که خریدار از گاز بهعنوان خوراک برای تولید نیرو استفاده میکند این محصول واجد مطلوبیت است؛بدینخاطر که در بازارهای خاص پس از گاز،زغال سنگ برای تولید نیرو خوراک اصلی محسوب میشود.
6.قیمت گاز:قیمت رقابتی و تثبیت شده گاز میتواند بهترین راهنما برای تعیین قیمت گاز باشد؛چراکه معلوم میدارد گاز در این قرارداد فروش گاز با چه قیمتی در حال رقابت است.اما این قیمت نمیتواند بهعنوان شاخص در قرارداد مورد استفاده قرار بگیرد؛زیرا استفاده از قیمت رقابتی گاز در قراردادهای فروش میتواند موجب تسلسل شود.
7.تورم:طرفین میتوانند شاخصی غیراز انرژیها مثل تورم عمومی را از آن جهت که بازتابی از ثبات اقتصادی است در فرمول قیمت بگنجانند.
در عمل،از آنجا که شناخت شاخصی که بتواند کمترین نوسان را در طول زمان داشته باشد، دشوار است،در فرمول قیمت گاز معمولا از مجموعهای از شاخصها با ارزشهای یکسان یا متفاوت استفاده میشود.بنابراین،تعیین هر شاخص و ارزش آن برای درج در فرمول قیمت گاز، حاصل مذاکرات طرفین است،مذاکراتی که تحتتأثیر عاملی به نام قیمت پایه قرار دارد.هرچه قیمت پایه بالاتر باشد خریدار در شاخصها و میزان تأثیر آن سختگیرتر خواهد بود و بالعکس.
مبحث اول)تعدیل قیمت گاز و شروط مربوط به بازنگری در قیمت
قراردادهای بینالمللی دربر دارنده شروطی هستند که به طرفین اجازه میدهند تا در صورت وقوع حوادث مشخص،مذاکرات جدیدی را برای رسیدن به توافقی جدید شروع کنند و در صورت عدم توافق،کارشناس یا دیوان داوری را برگزینند تا کارشناس یا دیوان مزبور،شروط مورد اختلاف را باتوجه به شرایط اقتصادی جدید و اصل تعادل اقتصادی عوضین که طرفین آن را در زمان انعقاد قرارداد مدنظر داشتهاند،اصلاح و تعدیل کند.به اینگونه شروط عموما شرط مربوط به برگزاری مجدد مذاکرات و اصلاح و تعدیل59گفته میشود.اگرچه نظریهپردازان حوزه قراردادها درج چنین شروطی را توصیه کرده،از آنها دفاع میکنند اما اشخاص حقوقی در سطح بینالمللی بهطور معمول به هنگام انعقاد قرارداد،تمایلی به درج آنها نشان نمیدهند.این عدم تمایل به خاطر ترس از این است که این شروط میتوانند وضعیت طرفین را غیرقابل پیشبینی کرده،هزینههای قراردادی را بالا ببرند و قرارداد را به حالتی غیرقابل اجرا درآورند؛علی الخصوص از آنرو که کارشناس یا دیوان داوری به هنگام اصلاح و تعدیل این شروط ممکن است رأیی صادر کند که مقصود طرفین نبوده یا تصمیمی اتخاذ کند که غیرقابل اجرا باشد.60
بنابراین،برخلاف گذشته که قراردادهای صنعت نفت حاوی شرطی بود که شرط ثبات61 نامیده میشد و براساس آن کشور سرمایهپذیر نمیتوانست با وضع قوانین،تعادل قراردادی را بر هم زند62امروزه،هریک از طرفین قرارداد میتواند به منظور ایجاد ثبات و تداوم در تعادل اقتصادی قرارداد،با استفاده از شرط مذاکرات مجدد و اصلاح و تعدیل،منافع خود را تضمین کند.63
تعدیل قیمت
قرارداد فروش گاز دربردارنده سازوکاری است که طی آن قیمت گاز در طول مدت قرارداد و به فاصلههای یکسان تعدیل میشود.فواصل زمانی برای تعدیل قیمت گاز،ریسک ناکارآمدی قیمت گاز بهدلیل تغییرات بازار درطول زمان را از بین میبرد.معمولا این فاصله زمانی،یک ساله و از ماه اول یک سال کامل تعیین میشود تا در صورت اعمال،عطف بماسبق شود و از ابتدای همان سال اعمال گردد.
ارزش واقعی شاخصی که طرفین انتخاب کردهاند زمانی مشخص میشود که اطلاعات راجع به تغییرات آن بدون ابهام،واضح و صحیح بوده،مرتبا در دسترس قرار بگیرد.بنابراین در صورتی که دسترسی به این اطلاعات و دادهها درطول مدت قرارداد غیرممکن شود یا به نحوی مورد اصلاح قرار گیرد دیگر اراده طرفین محقق نمیگردد.در چنین شرایطی،طرفین تمامی مساعی لازم را برای انتخاب شاخص یا منبع انتشار آن دادهها انجام میدهند و در صورتی که (59). renegotiation and adaptation clauses
(60). Klaus Peter Berger,Renegatiation and Adaptiton of International Investment Contracts:the Role of . Contract Drafters and Arbitrators,Vand.J.,Transational Law,2003,pp.1348-1350
(61). stablization clause
(62).کول مارگاریتا.بی.«شروط ثبات در معاملات نفتی بینالمللی»،ترجمه مصطفی السان و علی رضایی،مجله حقوقی، نشریه مرکز امور حقوقی بینالمللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری،شماره 37 سال 1386،ص 195.
(63). Jeswald W.Salacuse,Renegotiating International Business Transactions:The Continuing Struggle of Lefe Against Form,35 INT'L LAW.,2001,pp.1358-1364
موفق به توافق در این زمینه نشوند کارشناسی مستقل64را منصوب میکنند تا شاخص یا منبع انتشار مناسبی را تعیین کند.
در سازوکار تعدیل قیمت،مهمترین عامل،نوسانات و تغییرات65شاخص(های)انتخابی و میزان پایداری و ثبات این نوسانات و تغییرات است.بنابراین،شرط قیمت گاز هم باید آنقدر منعطف باشد تا این تغییرات را در خود جای دهد و هم باید قابل پیشبینی باشد تا تغییرات ناگهانی نتواند در آن اثر بگذارد در همین راستا خریدار و فروشنده به دنبال ضوابطی هستند تا محدوده این نوسانات را تعیین کنند.شرط قیمت گاز میتواند دارای دو ضابطه باشد؛یکی ضابطه حداقلی(کف قیمت)66که حداقل قیمتی است که تضمینکننده بازگشت هزینهها و حداقل سود متعارف فروشنده است و دیگری ضابطه حداکثری(سقف قیمت)67که در آن خریدار از افزایشهای بیرویه قیمتها مصون میماند.بنابراین،قیمت گاز اعماز قیمت کلی گاز(قیمت پایه بهعلاوه شاخص آن)یا قیمت جزئی از آن مثل تعدیل قیمت پایه میتواند نوسان و تغییر پیدا کند.68
همانطور که در بالا اشاره شد مستنبط از ماده 338 قانون مدنی و اصول حاکم بر شرایط مورد معامله در مواد 216 تا 218 ازآنجا که ثمن یا قیمت مبیع در عقد بیع یکی از عوضین معامله محسوب میگردد و احکام وارد بر مبیع مختص آن نیست و تفاوتی میان ثمن و مبیع از این جهت که هردو مورد معامله محسوب میشوند،وجود ندارد،بنابراین بررسی طبیعت ثمن و تعیین و اوصاف آن،مستلزم بحث ویژهای نیست؛زیرا قواعد حاکم بر مبیع را درباره آن نیز میتوان جاری کرد و بهعنوان قاعده گفت که شرایط لازم در مبیع(مانند وجود،تعیین و معلوم بودن)در ثمن نیز لازم است.بنابراین قیمت نیز در عقد بیع باید عرفا معلوم باشد و علم تفصیلی بدان در این زمینه لازم است.باتوجه به اینکه قیمت گاز در قرارداد فروش گاز براساس فرمولبندیهای خاصی که در بالا آمد،تعیین میشود براساس اصل صحت،اعلام صحت معامله،ارجحیت دارد.براساس نظر یکی از نویسندگان هرگاه مبیع یا قیمت قابلیت تعیین را در آینده داشته باشد در نفوذ بیع اختلاف است و حکم به صحت ترجیح دارد؛69زیرا برای مثال،مرجع قضائی یا داور درهنگام بررسی پرونده و ارجاع امر به کارشناس میتواند دریابد که به چیزی باید حکم کند.
(64). independent expert
(65). price volatility and the movement of selected indices
(66).( floor(or bottom stop
(67).( ceiling(or top stop
(68).. Trimble Niall,Understanding Gas Pricing,op.cit.,p.321
(69).کاتوزیان،ناصر،«قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی»،چاپ هفتم،نشر میزان،1381،ص 295.
ب)شروط مربوط به بازنگری در قیمت گاز
قراردادهای بلندمدت فروش گاز بیشتر در معرض نوسانات و تغییرات بازار قرار دارند تنها از طریق سازوکارهای تعدیل قیمت نمیتوانند منافع فروشنده و خریدار را تضمین کنند،بلکه ساز و کاری نیاز است تا ایشان از تغییرات شدید و ناگهانی قیمتها مصون بمانند.برای مثال، زمانی که قیمتها در بازارهای مشابه بهنسبت قیمت قراردادی افزایش شدید داشته باشند فروشنده بهخاطر این افزایش قیمتها و از دست دادن فرصت فروش گاز با قیمتی بالاتر،خود را مغبون مییابد.همین احساس به خریداری که کاهش شدید قیمتها را در بازارهای مشابه میبیند، دست میدهد؛چراکه خریدار صرفا دچار احساس غبن نمیشود بلکه خرید گاز با قیمت قراردادی برای وی دیگر اقتصادی نیست.برای مثال،این امکان برای خریداری که قصد دارد گاز یا محصولات پتروشیمی یا نیروی حاصل را در بازار رقابتی بازفروش کند،عملا وجود ندارد.در این حالتی ممکن است سازوکار تعدیل و کنترل نوسانات در برابر اینچنین تغییرات بنیادین پاسخگو نباشد.شرط فورسماژور هم نمیتواند در مورد تغییر اوضاع و احوال اقتصادی اعمال شود. بنابراین،در چنین مواردی بازنگری اساسی در سازوکار قیمت گاز لازم میآید و به همین دلیل طرفین درصدد شرط عسروحرج70یا شروط مربوط به بازنگری قیمت گاز71برمیآیند.
1.عسروحرج
در صورتی که درطول زمان بهدلیل تغییرات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی در بازار،یکی از طرفین دچار سختی و صعوبت در اداره امور تجاری خود در یک زمینه بهخصوص شود یا به عبارتی،ادامه پروژه برای وی اقتصادی نباشد مطابق با چنین شرطی،طرفین باید در سازوکار قیمت گاز(اعم از قیمت پایه،انتخاب شاخصها و ارزش هر شاخص)بازنگری کنند.البته طرفین باید در خصوص تعریف دقیق این شرط و مصداق خارجی آن دقت لازم و کافی به خرج دهند.برای اینکه این شرط از حالت یک توافق صرف72درآید و ضمانت اجرای عملی پیدا کند،ممکن است شرط شود که در صورت عدم توافق طرفین برای رسیدن به یک سازوکار جدید برای قیمت، موضوع به کارشناس مستقل مرضی الطرفین ارجاع شود که این ارجاع میتواند نهتنها در خصوص تعیین سازوکار قیمت،بلکه در باب داوری بر سر این مسئله باشد که آیا واقعا شرایط اعمال چنین شرطی محقق گردیده است یا نه.73
(70). hardship
(71). price review provisions
(72). an agreement to agree
(73). Trimble Niall,Gas Sales Agreements,In Upstrem Oil and Gas Agreements,David Martyn R., . London,Sweet Maxwell,1996,p.177
2.شرط بازنگری در قیمت قرارداد74
مطابق با این شرط،یکی از طرفین حق دارد با اثبات ناکارآمد بودن سازوکار فرمول قیمت در شرایط کنونی بازار یا با اعمال حق خود مبنی بر بازنگری در قیمت برای هرچندسال یکبار، درخواست بازنگری بدهد.بنابراین،در اینجا برخلاف مورد فوق،نیازی به تحقق امری در خارج، یعنی ایجاد تغییرات ناگهانی در قیمتها یا عدم پیشبینی اوضاع و احوال اقتصادی وجود ندارد، بلکه صرف اثبات ناکارآمدی سازوکار قیمت یا گذشت زمان و رسیدن زمان مکان اعمال این حق پس از گذشت چندسال مقرر،کافی است،بنابراین،این شرط برای طرفین علی الخصوص فروشندهای که نمیتواند اثبات کند عسروحرج یا شرایط غیرقابل پیشبینی اتفاق افتاده است، مطلوبیت دارد.
در هریک از موارد دوگانه از شروط بازنگری،موارد ذیل باید مورد ملاحظه و توجه طرفین قرار گیرد:
-سازوکار چگونگی توافق طرفین برای بازنگری؛
-سازوکار حل اختلاف و ارجاع امر به کارشناسی مرضی الطرفین در صورت عدم حصول توافق؛
-نحوه اعمال قیمت بازنگری شده و عطف بماسبق شدن آن یا تأثیر آن از تاریخ توافق یا رأی کارشناسی؛
-فواصل اعمال چنین حقی بر حسب سال؛
-استثنای تصمیمات و مقررات دولتی در خصوص اصلاح قیمت از بازنگری.
نتیجه
از خلال مباحث فوق الذکر میتوان چنین نتیجه گرفت که اولا فرض صحت قرارداد فروش گاز اثبات گردید و در واقع اگرچه در زمان انعقاد قرارداد،مبیع،مقادیر گاز و قیمت آن معلوم نیست،، ولی قابلیت تعیین آن براساس فرمولهای مشخص،بدانها علم عرفی میدهد.در اینجا ملاک علم،عرف خاص یعنی متعارف بودن مسئله در میان شرکتهای بینالمللی است نه عرف عام. به عبارت دیگر،مهم نیست که عامه مردم،سازوکار مقدار و قیمت در چنین قراردادهایی را دریابند بلکه در نظر معاملهگران بینالمللی که شرکتهای بزرگ نفتی هستند و نیز درنظر دادرس یا داوری که ابهام ظاهری موضوع را با ارجاع به کارشناسان فنی و مالی خود برطرف میسازند وضعیت مبیع و ثمن درچنین قراردادی معلوم است.
(74).( price review(Price aevision
ثانیا با تدقیق در مفاد عمومی قراردادهای بلندمدت فروش گاز میتوان دریافت هرگاه مدت قرارداد و میزان گازی که قرار است بر مبنای برنامه زمانبندی شده تحویل گردد،زیاد باشد،ریسکهای بیشتری قرارداد را تهدید میکند.در نتیجه،طولانیمدت بودن قرارداد،طرفین را مجبور به پیشبینی ساز و کارهای لازم برای پیشگیری از بروز اختلافات در مذاکرات مجدد قیمت گاز،میزان گاز و کاهش یا افزایش میزان آن میکند.اما طرفین قرارداد فروش گاز چگونه میتوانند این ریسکها را در قراردادهای بلندمدت کاهش دهند؟به عبارت دیگر،طرفین میخواهند ریسک عواملی که ممکن است خواسته ابتدایی و قصد واقعی آنها را متأثر میسازد،کاهش دهند.در ذیل،مهمترین راهکارهایی که طرفین بهطور کلی میتوانند به کار بگیرند تا اینگونه ریسکها را کاهش دهند،برشمرده شده است:
-یکی از طرفین یا هردو درصد بازگذاشتن راهی برای مذاکرات آتی در برخی از شروط اصلی و اساسی هستند،به این علت که این شروط با گذشت زمان و شرایط حادث در بازار ممکن است دیگر کارآمد نباشند.
-برخی شرایط و اوضاع و احوال ممکن است پیش آید که طرفین خواستار توضیح یا رفع ابهام در آن مورد باشند،مثلا شاخصی که دسترسی به این اطلاعات و دادههای مربوط به آن در طول مدت قرارداد غیرممکن شود یا به نحوی مورد اصلاح قرار گیرد.
-واضحترین مثال در تعدیل قرارداد،امکان تعدیل قیمت قراردادی به واسطه تغییر شاخصها یا کاهش یا افزایش قیمت پایه در فرمول قیمت گاز در قراردادهای بلندمدت است.این مسئله را کمتر میتوان در قراردادهای کوتاهمدت مشاهده کرد.
-طرفین برای از سرگیری مذاکرات،تصمیمی آگاهانه و معقول بگیرند؛بهطوری که مکلف باشند براساس شروط قراردادی،مثل شرط بازنگری،هر سه یا چهار سال یکبار،باتوجه به اوضاع و احوال بازار و تغییرات آن،مذاکرات را از سر بگیرند.بنابراین،طرفین از مناقشه بر سر شروط قراردادی دست برداشته،برای رسیدن به خواستههایشان بر این شرط قراردادی تکیه میکنند.
-انتخاب شاخصهای مناسب در فرمول قیمت گاز میتواند راهحل خوبی برای کاهش اختلافات طرفین در طولانیمدت باشد.
-تحویلگیری گاز زودتر از موعد.اگر خریدار گاز بیشتری را از آنچه تعیین شده،تحویل بگیرد میزان گازی که اضافه گرفته با دیگر مقادیری که در ماهها یا سالهای گذشته بیشتر از میزان تعیینی گرفته است،جمع میشود و بهعنوان موازنه حمل پیشاپیش75وی محاسبه میشود.در ماهها یا سالهای بعدی،در صورتی که خریدار از میزان سالانه قراردادی خود،گاز (75). carry forward balance
کمتری تحویل بگیرد،میتواند این امر را به حساب آورد و از این طریق از مسئولیت ناشی از تعهد دریافت یا پرداخت خود بکاهد.
-تحویلگیری گاز دیرتر از موعد.
پایان مقاله
موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی
تاريخ : | ۹ ب.ظ | نویسنده : محمد علی جنیدی |